اسلایدر

*** آقای علی سوزنیان - جلسه قرآن وعترت کاشان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که حساب نفس خود کرد سود برد ، و آن که از آن غافل ماند زیان دید ، و هر که ترسید ایمن شد و هر که پند گرفت بینا گردید . و آن که بینا شد فهمید و آن که فهمید دانش ورزید . [نهج البلاغه]
 

 

 

جلسه قرآن وعترت کاشان

معجزات پیامبر اسلام



هر پیامبری با معجزه نبوت و پیامبری خود را اثبات نموده است، خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم نیز از این قاعده مستثنی نبوده است، و در جاهای مختلف برای اثبات نبوت خود و اتمام حجت با مردمان معجزه ای آورده است؛ که بزرگترین و ماندگارترین آنها قرآن کریم است که در طول زمان حجتی بر پیامبری او بوده است!

به طور کلی معجزاتی که از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) ظاهر شد در چند مرحله ظاهر شده است:

نخست معجزاتی است که در بدو تولد ایشان رخ داد مانند فرو ریختن ایوان مدائن و تخت کسری و...
بخش دوم معجزاتی است که در هنگام کودکی تا زمان نبوت از آن حضرت ثبت شده است:
بخش سوم : معجزاتی است که از ابتدای بعثت تا پایان عمر شریف آن حضرت (صلّی الله علیه و آله) رخ داد
بخش چهارم : معجزاتی که بعد از وفات آن حضرت تجلی نمود.
که تعداد این معجزات را 4440 مورد عنوان کرده اند که به طور کلی در سه نوع معجزه می توان به آن اشاره کرد!

معجزات نوع اول

مـعـجـزاتـى اسـت کـه مـتـعلّق است به اجرام سماویّه مانند شقّ قمر و ردّ شمس ‍ و تظلیل غمام و نزول باران و نازل شدن مائده و طعامها و میوه ها براى آن حضرت از آسمان و غیر ذلک

معجزات نوع دوم

معجزاتى است که از آن حضرت در جمادات و نباتات ظاهر شده مانند سلام کردن سـنـگ و درخـت بـر آن حـضـرت و حـرکـت کـردن درخـت بـه امـر آن حـضـرت و تـسـبـیـح سـنـگـریـزه در دسـت آن حـضـرت و حـنـیـن جذع و شـمـشـیـر شـدن چـوب بـراى عـُکـّاشـه در بـَدْر و براى عـبـداللّه بـن جـَحـْش در اُحـُد و شـمـشـیـر شـدن بـرگ نـخـل بـراى ابـودُجـانـه بـه مـعـجزه آن حضرت و فرو رفتن دستهاى اسب سـُراقـه بـر زمـیـن در وقـتـى کـه بـه دنـبـال آن حـضـرت رفـت در اوّل هجرت و غیر ذلک

معجرات نوع سوم

مـعجزات آن حضرت است در زنده کردن مردگان و شفاى بیماران و معجزاتى که از اعضاى شریفه آن حضرت به ظهور آمده مانند خوب شدن درد چشم امیرالمؤ منین علیه السـّلام بـه بـرکـت آب دهـان مـبـارک آن حـضرت که بر آن مالیده و زنده کردن آهوئى که گوشت آن را میل فرموده و زنده کردن بزغاله مرد انصارى را که آن حضرت را میهمان کرده بـود بـه آن و
حضرت محمد (ص)

تـکـلّم فـاطـمـه بـنت اَسَد ـ رضى اللّه عنهما ـ با آن حضرت در قبر و زنده کـردن آن حـضرت آن جوان انصارى را که مادر کور پیرى داشت و شفا یافتن زخم سلمة بن الا کوع که در خیبر یافته بود به برکت آن حضرت و ملتئم و خوب شدن دست بریده معاذ بن عفرا و پاى محمّد بن مسلمة و پاى عبداللّه عتیک و چشم قتاده که از حدقه بیرون آمده بود به برکت آن حضرت و سیر کردن آن حضرت چندین هزار کس را از چند دانه خرما و سیراب کردن جماعتى را با اسبان و شترانشان از آبى که از بین انگشتان مبارکش جوشید الى غیر ذلک.(1)

شق القمر

در روایات مختلفى که در تواریخ شیعه و اهل سنت ازابن عباس و انس بن مالک و دیگران نقل شده عموما گفته‏اند:

این معجزه بنا بدرخواست جمعى از سران قریش و مشرکان مانندابو جهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل و دیگران انجام شد،بدین‏ترتیب که آنها در یکى از شبها که تمامى ماه در آسمان بود بنزدرسول خدا (صلّی الله علیه و آله) آمده و گفتند:اگر در ادعاى نبوت خود راستگو وصادق هستى دستور ده این ماه دو نیم شود!رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)

بدانها گفت:اگر من اینکار را بکنم ایمان خواهید آورد؟

گفتند: آرى، و آنحضرت از خداى خود درخواست این معجزه راکرد و ناگهان همگى دیدند که ماه دو نیم شد بطورى که کوه‏ حرا را در میان آن دیدند و سپس ماه به هم آمد و دو نیمه آن به هم‏چسبید و همانند اول گردید،و رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) دوبار فرمود: "اشهدوا،اشهدوا"یعنى گواه باشید و بنگرید!

مشرکین که این منظره را دیدند بجاى آنکه به آنحضرت‏ایمان آورند گفتند!"سحرنا محمد"محمد ما را جادو کرد،و یاآنکه گفتند:"سحر القمر،سحر القمر"ماه را جادو کرد!

برخى از آنها گفتند:اگر شما را جادو کرده مردم شهرهاى‏دیگر را که جادو نکرده!از آنها بپرسید،و چون از مسافران‏و مردم شهرهاى دیگر پرسیدند آنها نیز مشاهدات خود را در دو نیم‏شدن ماه بیان داشتند (3) .

و در پاره‏اى از روایات آمده که این ماجرا دو بار اتفاق افتادولى برخى از شارحین حدیث گفته‏اند:منظور از دو بار همان دوقسمت‏شدن ماه است نه اینکه این جریان دو بار اتفاق افتاده‏باشد. (4) و البته مجموع روایاتى که درباره این معجزه وارد شده حدود بیست روایت میشود که در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت‏مانند بحار الانوار و سیرة النبویة ابن کثیر و در المنثور سیوطى ودیگران نقل شده.

شق القمر در نگاه ناسا

سازمان فضانوردی " ناسا " به دو نیم شدن کره ی ماه و سپس پیوند خوردن این دو نیمه به یکدیگر پی برد. پایگاه اینترنتی روزنامه ی عربی " الوطن " چاپ آمریکا به نقل از یک محقق اردنی علوم فلکی در این زمینه نوشت: سفینه ی فضایی آمریکایی " کلمنتاین " که سالها در مدار کره ی ماه کار تحقیقاتی انجام می دهد به این نتیجه رسیده است که کره ی ماه صدها سال پیش به دو نیمه ی متساوی تقسیم شده و دوباره به یکدیگر متصل شدند. این محقق اردنی با ارسال گزارشی به ناسا آنان را نسبت به این موضوع مطلع ساخت که مسلمانان، این پدیده را متعلق به 1400 سال پیش می دانند و مرتبط به معجزه ای از پیامبر اکرم (ص) به نام " شق القمر" است. ناسا هیچ تفسیری برای کشف خود نیافته است. زیرا این اتفاق نادر تا کنون برای هیچ جرم آسمانی به وقوع نپیوسته است.(3)

1- منتهی الامال- مرحوم حاج شیخ عباس قمی
2- درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 3 صفحه 247 تالیف : رسولى محلاتى
 



 





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 90/10/6 ::: ساعت 7:7 عصر :::   توسط آقای علی سوزنیان 
    نظرات شما: نظر

    پرتوی از فضایل امیرالمومنین از منظر اهل سنت

    "ای سروران من، در مقام ثنا و ستایش شما توان آن را ندارم که فضائلتان را به شماره آورم و در مدحتان به عمق عظمت شما نمی‌رسم." (فرازی از زیارت جامعه کبیره)

    امیرالمؤمنین (علیه السلام) مظهرالعجائب و معجزه بزرگ الهی است که عقل‌ها در شناخت وجوه وجود مقدسش حیرانند و دوست و دشمن مدیحه‌سرای حضرتش می‌باشند.

    ابن ابی الحدید، دانشمند سنی مذهب و شارح نهج البلاغه در توصیف امیرالمؤمنین می‌نویسد: چه گویم درباره مردی که حتی دشمنان و ستیزگران با او هم، سر به آستان فضائلش فرود آورده‌اند و انکار مناقب و کتمان فضائل او را تاب نیاوردند، (سپس با اشاره به مطالب قبلی خود ادامه می‌دهد) و تو دانستی که بنی‌امیه (و به ویژه معاویه) چون به حکومت اسلامی در شرق و غرب زمین چیره شدند، به هر نیرنگی در خاموش کردن نور علی بن ابی طالب کوشیدند و حقایق را بر علیه او تحریف کردند، عیب‌هایی برای او جعل و بر روی منابر لعنش کردند، مدح‌گویان او را تهدید کردند، به حبس کشیدند، کشتند و از نقل روایاتی که حاوی فضائل و مایه بلند آوازگی او می‌شد جلوگیری نمودند، تا آنجا که اجازه نمی‌دادند نام او بر کسی نهاده شود، اما این حیله‌ها جز بر والایی و سرافرازی او نیفزود، همچون مُشک که هر چه بر آن سرپوش نهند، بویش بپیچد و چنان خورشید که چهره‌اش با کف دستی پوشیده نگردد و چون روز روشن که اگر چشم بر آن ببندی، دیدگان بسیاری آن را می‌بیند.(1)

    معاویه یکی از یاران نزدیک امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به حضور خواست و از او خواست تا علی(علیه السلام) را توصیف کند. آن شخص که "ضرارة بن ضمرة" نام داشت، در حضور دشمن کینه‌توز امیرالمؤمنین (علیه السلام) در وصف آن حضرت چنین گفت: " به خدا سوگند که او بسیار دوراندیش و نیرومند بود، به عدالت سخن می‌گفت و با قاطعیت کارها را به سرانجام می‌رساند. علم از جوانب وجودش می‌جوشید و حکمت از زبانش فرو می‌ریخت. از زرق و برق دنیا وحشت داشت و با شب و تنهایی آن مانوس بود. بسیار اشک می‌ریخت و فراوان می‌اندیشید. لباس زبر و سخت و غذای فقیرانه را می‌پسندید، در میان ما همچون یکی از ما بود. اگر چیزی درخواست می‌کردیم می‌پذیرفت و اگر از او دعوتی می‌نمودیم قدم رنجه می‌نمود. با این همه که به ما نزدیک بود و ما را به خود نزدیک می‌ساخت، چندان با هیبت بود که در حضورش جرات سخن گفتن نداشتیم.

    بنی‌امیه (و به ویژه معاویه) چون به حکومت اسلامی در شرق و غرب زمین چیره شدند، به هر نیرنگی در خاموش کردن نور علی بن ابی طالب کوشیدند و حقایق را بر علیه او تحریف کردند، عیب‌هایی برای او جعل و بر روی منابر لعنش کردند، مدح‌گویان او را تهدید کردند، به حبس کشیدند، کشتند و از نقل روایاتی که حاوی فضائل و مایه بلند آوازگی او می‌شد جلوگیری نمودند، تا آنجا که اجازه نمی‌دادند نام او بر کسی نهاده شود، اما این حیله‌ها جز بر والایی و سرافرازی او نیفزود، همچون مُشک که هر چه بر آن سرپوش نهند، بویش بپیچد و چنان خورشید که چهره‌اش با کف دستی پوشیده نگردد و چون روز روشن که اگر چشم بر آن ببندی، دیدگان بسیاری آن را می‌بیند.

    آن بزرگوار، اهل دیانت را بزرگ می‌شمرد و بینوایان را به خود نزدیک می‌ساخت. نه نیرومند به باطل در او طمع داشت و نه ناتوان از عدالتش نومید بود. به خدا سوگند یک شب به چشم خود دیدم که به عبادت ایستاده بود و در تاریکی فراگیر شب، دست به محاسن گرفته و چون مارگزیده به خود می‌پیچید و چون مصیبت‌زده می‌گریست و می‌گفت: ای دنیا، دیگری را بفریب. آیا به من رو کرده‌ای؟ هیهات که من سه طلاقه‌ات کرده‌ام و بازگشتی در آن نیست. عمرت کوتاه، خطرت بزرگ و عیشت ناچیز است، آه از توشه اندک و سفر دراز و راه ترسناک."(سفینة البحار، 2/657، ماده وصف)

    سخن که بدینجا رسید اشک در چشمان معاویه حلقه زد... اما همین معاویه که فضائل امیرالمؤمنین (علیه السلام) را می‌شنید و می‌شناخت به کینه‌های بدر و احد و به طمع قدرت، چنان با آن حضرت دشمنی می‌ورزید که لعن او را در خطابه‌ها و منابر، در سراسر کشور بزرگ اسلامی، لازم الاجرا ساخت و طی بخشنامه‌ای به امرای خود، نسبت به هر کس که فضیلتی درباره علی بن ابی طالب(علیه السلام) نقل کند از خود سلب مسؤولیت نمود. (بدین معنا که حاکمان مناطق مختلف می‌توانستند هر بلایی بر سر چنین شخصی در آورند)

    اکنون شمه‌ای از فضائل نقل شده امیرالمؤمنین(علیه السلام) را تماماً از کتب برادران اهل سنت می‌آوریم تا ملاحظه کنید که چگونه خداوند نور خود را تمام می‌کند و فضائل شخصیتی را که شصت سال در سرزمین اسلام به دستور معاویة بن ابی سفیان لعن او در هر جا واجب شمرده می‌شد، منتشر ساخته است.

    1- قرآن کریم در سوره بقره، پس از توصیف پرهیزکاران می‌فرماید: " آنان بر هدایتی از جانب خداوند قرار دارند و آنان رستگارانند، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به علی بن ابی طالب اشاره نموده و به سلمان فرمود: "ای سلمان این مرد و حزب او در قیامت رستگارند."(4)

    2- هنگامی که در شب هجرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) در جای آن حضرت خوابید، خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: "از مردم کسانی هستند که جان خود را در راه جلب رضایت خداوند تقدیم می‌دارند و خداوند به بندگان خود رئوف است." (بقره/207)

    از ابن عباس نقل شده که شان نزول این آیه را در مورد آن حضرت دانسته و می‌افزاید: خداوند در آن شب، جبرئیل و میکائیل را فرمان داد تا به نزد علی(علیه السلام) فرود آیند. آنگاه جبرئیل گفت: ای پسر ابوطالب چه کسی مانند تو است؟ خداوند به واسطه تو بر فرشتگان مباهات می‌ورزد.(3)

    3- در آیه 82 سوره "طه" خداوند متعال می‌فرماید: "و من قطعاً نسبت به کسی که به سوی من بازگشت کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت یابد، آمرزنده هستم." با اندک تاملی در متن آیه شریفه، این سوال به ذهن متبادر می‌شود که این چگونه شرطی برای دست یافتن به مغفرت الهی و آمرزش است؟ ایمان، عمل صالح و سپس هدایت یافتگی! مگر پس از ایمان و عمل صالح، هدایت کامل نگردیده که خداوند آن را به عنوان شرطی مستقل و پس از ایمان و عمل صالح می‌افزاید؟

    در آخرین آیه از سوره "رعد"، خدا به پیامبرش تسلی می‌دهد که اگر کافران می‌گویند تو پیامبر نیستی، به آنان بگو دو شاهد دارم که مرا کفایت می‌کنند، الله و کسی که علم الکتاب در نزد اوست. روایات شیعه و بسیاری از روایات اهل سنت، دلالت دارد که شاهد دوم یعنی آن کسی که صاحب علم الکتاب است، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است.

    پاسخ در تبیین پیامبر اکرم نهفته است که آیه را چنین توضیح فرمودند: هر کس ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد و سپس با ولایت علی بن ابی طالب هدایت یابد.(4)

    4- خداوند متعال در سوره "یس" می‌فرماید: "همه چیز را در امام مبین به شماره در آورده‌ایم" یعنی علوم همه چیز را در آن جمع کرده‌ایم. اصحاب از رسول خدا پرسیدند: آیا منظور تورات، انجیل یا قرآن کریم است؟ حضرت به علی بن ابی طالب اشاره نموده و فرمودند: خیر، امامی که خداوند علم همه چیز را در وجود او نهاده این شخص است.(5)

    5- در سوره "تکاثر"، خداوند متعال پس از آن که زیاده طلبی انسان تا دم مرگ را به او گوشزد می‌کند، با لحنی شدید، مرگ را به یاد می‌آورد و هشدار می‌دهد "هرگز چنین نیست اگر به علم یقینی می‌دانستید، قطعاً و به یقین در آن روز از نعمت سوال خواهید شد." در تفسیر آیه آخر چنین نقل شده که نعمت مورد سوال، ولایت علی بن ابی طالب است.(6)

    6- از پیامبر اکرم نقل شده که فرمودند: "هنگامی که خداوند اولین و آخرین را جمع کند و صراط بر جهنم نصب گردد، هیچ کس از آن عبور نخواهد کرد مگر آن کس که براتی حاکی از ولایت علی بن ابی طالب همراه دارد." (7)

    7- در آخرین آیه از سوره "رعد"، خدا به پیامبرش تسلی می‌دهد که اگر کافران می‌گویند تو پیامبر نیستی، به آنان بگو دو شاهد دارم که مرا کفایت می‌کنند، الله و کسی که علم الکتاب در نزد اوست. روایات شیعه و بسیاری از روایات اهل سنت، دلالت دارد که شاهد دوم یعنی آن کسی که صاحب علم الکتاب است، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است.(8)

    توجه فرمایید که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این آیه صاحب علم کتاب معرفی شده و این در حالی است که قرآن کریم در سوره نمل شخصی از یاران سلیمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به عنوان صاحب جزئی از علم کتاب معرفی نموده و بیان می‌دارد که وی توانست تخت سلطنتی ملکه سبا را در یک چشم بر هم زدن از یمن به بیت المقدس بیاورد و علی بن ابی طالب صاحب تمام این علم است.

    آیه مورد بحث، شمه‌ای از ولایت تکوینی به معنای قدرت تصرف در عالم وجود است که ائمه معصومین (علیهم السلام) دارای آن بوده‌اند.

     

    پی‌نوشت‌ها:

    1- شرح نهج البلاغه، 1/17.

    2- شواهد التنزیل، ج1، صص 69-70/ تاریخ دمشق، ج 2، ص 346.

    3- مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 132/ تاریخ دمشق، ج 1، ص138- تفسیر فخر رازی - تفسیر طبری- تفسیر قرطبی- احیاء علوم الدین، ج 3، ص 238.

    4- شواهد التنزیل، ج 1، صص 375-377/ الصواعق المحرقة 91 چاپ مصر- ینابیع المودة باب ، ج 36، ص 110.

    5- ینابیع المودة، باب 14، صص 76-77.

    6- شواهد التنزیل، ج 2، ص 368/ ینابیع المودة، 111 و 112.

    7- مناقب ابن مغازلی 42 / لسان المیزان ابن حجر عقلانی، ج1، ص 51/ میزان الاعتدال ذهبی،ج 1، ص28/ الصواعق المحرقة، ص 75/ الریاض النضره محب طبری، ج 3، ص 167.

    8- شواهد التنزیل، ج1، صص 307-310/ الاتقان سیوطی، ج 1، ص 13/ ینابیع المودة، ص 102/ تفسیر قرطبی – تفسیر روح المعانی – تفسیر طبری – الله المنثور – تفسیر خازن)

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 90/9/29 ::: ساعت 12:6 صبح :::   توسط آقای علی سوزنیان 
    نظرات شما: نظر

     

     

    یک پزشک مصری موفق شد با الهام از آیات سوره یوسف (ع) داروی درمان آب مروارید را بسازد.
    به گزارش روزنامه یمن‌تایمز، این دارو که «داروی قرآن» نام دارد، توسط دکتر عبدالباسط محمد و با استفاده از ترکیبات موجود در عرق بدن انسان ساخته شده است.
    دکتر عبدالباسط محمد درباره نحوه الهام از آیات قرآن برای ساخت این دارو می‌گوید: «یک روز صبح در حال خواندن سوره یوسف(ع) بودم که آیات 84 تا 93 این سوره نظر مرا جلب کرد. حضرت یوسف (ع) که اکنون عزیز مصر است، در آیه 93 خطاب به برادران خود می‌گوید: «حال این پیراهن مرا ببرید و بر روی صورت پدرم بیاندازید تا بینا شود».
    حضرت یعقوب(ع) در فراق فرزند خود یوسف (ع) بسیار گریه می‌کند و بر اثر این گریه‌ها چشم‌هایش سفید شده و بینایی خود را از دست می‌دهد. اما با انداختن پیراهن یوسف (ع) بر روی چشمان پدر، بینایی حضرت یعقوب (ع) بازمی‌گردد.
    این محقق مصری می‌افزاید: «من با خود فکر کردم که چه چیز در پیراهن یوسف (ع) می‌توانست اثر شفابخش بر چشمان یعقوب(ع) گذارد و سرانجام به این نتیجه رسیدم که چیزی جز عرق بدن یوسف (ع) نمی‌تواند عامل بینایی چشمان پدر باشد.»
    وی در ادامه اظهارکرد: «با مطالعه بر روی ترکیبات عرق انسان و آزمایش آن بر روی خرگوش‌ها به نتایج مثبتی دست یافتم. پس از آزمایش داروی خود بر روی 250 بیمار مبتلا به آب مروارید و احراز 99 درصدی اثربخشی این دارو، برایم مسجل شد که این معجزه‌ای از سوی قرآن بود.»
    یادآوری می‌شود، قرار است یک شرکت داروسازی سوئیسی «داروی قرآن» را که بدون عوارض جانبی است و 99 درصد موثر بوده و به تایید موسسات تحقیقاتی اروپا و آمریکا رسیده است، به تولید انبوه برساند
    ..





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 90/8/17 ::: ساعت 8:33 عصر :::   توسط آقای علی سوزنیان 
    نظرات شما: نظر
    سفارش تبلیغ
    -

    - -
    مشاهده و دریافت  کد
    - کاشان تفسیر -
    جلسه قرائت قرآن و عترت کاشان
    کد لوگوی ما
    + جلسه هفته آینده تاریخ 92/9/4 منزل آقای سمایی واقع در بلوار مادر خواهدبود درضمن تفسیر سوره معراج توسط حجه الاسلام اسلامی تبار در مسجد آیت الله رضوی کاشان شروع شده جمعه شبها بعداز نماز مغرب و عشا +
    سفارش تبلیغ
    *** ****