روزي ابو لو ءلو ء والمرجان همسرش نزد امام علي آمدند تا صيغه عقد آنان را بخواند به مولاء گفت فدايت شوم به ابجد بفرما که من با مرجان خانم به ابجد خوشبخت خواهيم بود گفت زيباتريني لوء لوء والمرجان کسي آمد گفت اين ظالم ابوبکر و عمر مقصر است و اموال مرا به زور تصاحب نموده ابو لوء لوء گفت ظالم و مقصر مولاء فرمود اينها را منهاي هم کن واقعا اينها بي سواد و ظالم و مقصر هستند و ايشان درنگ نکرد و به سراغ عمر رفت و گفت اي ظالم تو مقصري 971 ظالم - 430 مقصر = 541 ابجد ابوبکر و عمر به عمر گفت ديشب خواب ديدم شيطان را سوراخ سوراخ کردم عمر گفت چه ميگويي من خود شيطان هستم ابوبلوء لوء گفت اي بي پدر خر صفت و کار را تمام کرد و جهان اسلام را از شر ظالم و مقصر نجات داد روحش شاد و راهش پر رهرو باد نثار روح پاکش بلند صلوات افتخار دين شدي اي کاشمر کاش من هم ميبودم با تو اي شير مرد ذلفقار حيدري بودي به حق ذلفقار قائمم مانند تو