قابل توجه است واژه عروس گر چه در زبان فارسی به زن تازه شوهر کرده میگویند، ولی در فرهنگ عرب به مرد و زن هر دو مادام که در مراسم عروسی هستند اطلاق میگردد و از آن جا که مرد و زن در چنین مراسمی در بهترین و زیباترین حالات و کاملترین احترامات قرار دارند این واژه به موجودات بسیار زیبا و گرامی اطلاق میشود. (تفسیر نمونه، ج 23، ص 92?)
شبیهترین سوره به عروس
سوره الرحمن با کنایه و استعاره و ایهام بیشتری نازل شده است و همین باعث میشود که این سوره زیباتر از سورههای دیگر باشد و شباهتش به عروس بیشتر شود؛ زیرا که حسن و زیبایی عروس در این است که در زیر تور و پشت پرده باشد: «حور مقصورات فی الخیام»
آیات قرآن و کلام وحی همواره از زیباترین و شیواترین کلمات برخوردار بودهاند، به گونهای که نه در کلام عرب و نه در هیچ کلام دیگری همانند نداشته و نخواهند داشت.
الفاظ کلام الهی از لحاظ کیفیت چنین کلمات و نظم زیباتر از هر نظم و نثر و از نظر مفاهیم و معانی دقیق و عمیق آن، شیواتر از هر سخن و کلام دیگری است.
ظاهر آیات این سوره چندان تفاوتی با دیگر سورهها ندارد و شاید بتوان سورههای زیباتری هم از نظر نظم و نثر در قرآن پیدا کرد که به آنها لقب «عروس» داده نشده است
اما در میان آیات و سورههای قرآن، بعضی از درخشندگی و برجستگی خاصی برخوردارند که ائمهعلیهم السلام به آنها اشاره کردهاند. از آن جمله سوره «الرحمن» است که «عروس قرآن» لقب گرفته است.(مستدرک الوسائل، ج 4، ص 351: روی عن موسی بن جعفر، عن آبائه عنه قال: «ولکل شیء عروس و عروس القرآن سوره الرحمن – جلذکره – ».)
اما چرا «عروس» و نه چیز دیگر؟ معلوم است که به خاطر زیبایی این سوره است، آن هم زیبایی مفاهیم این سوره، نه زیبایی ظاهر آیات و الفاظ آن؛ چه اینکه ظاهر آیات این سوره چندان تفاوتی با دیگر سورهها ندارد و شاید بتوان سورههای زیباتری هم از نظر نظم و نثر در قرآن پیدا کرد که به آنها لقب «عروس» داده نشده است.
اما باز این سؤال مطرح است که چه مفاهیم و معانی در این سوره وجود دارد که موجب شده این سوره لقب «عروس» به خود بگیرد، در حالی که میبینیم همین مطالب یعنی تذکر به نعمتهای خدا و توبیخ مکذبین در جاهای دیگر قرآن هم آمده است; با این حال چرا فقط این سوره را عروس قرآن نامیدهاند؟!
شاید بتوان به این سؤال با دو احتمال پاسخ داد:
اول اینکه بگوییم گرچه این مفاهیم در جاهای دیگر قرآن هم آمده است; اما تذکر به همه آنها در یک جا، به این صورت که در این سوره تکرار شده است، در جای دیگری از قرآن به چشم نمیخورد. اما احتمال دوم که به نظر میرسد به واقعیت نزدیکتر باشد، آن است که این سوره همانند عروس زیبایی در دیبا فرو رفته و در پس پرده حجله پنهان شده است. یعنی در پس پرده مفاهیم و معانی ظاهر آیات با چهرهای زیبا و در نهایتحسن پنهان شده که با سرانگشت اشاره محرمان وحی خودنمایی میکند.
و این گونه آیات گرچه در سورههای دیگر قرآن هم هست، اما در این سوره همچنان که اشاره خواهد شد، با کنایه و استعاره و ایهام بیشتری نازل شده است و همین باعث میشود که این سوره زیباتر از سورههای دیگر باشد و شباهتش به عروس بیشتر شود; زیرا که حسن و زیبایی عروس (همچنان که در آیه 72 همین سوره به آن اشاره شده است) در این است که در زیر تور و پشت پرده باشد: «حور مقصورات فی الخیام» .
کشف حقیقت از گوشههایی از سوره الرحمن
بعضی از مفسرین نمونههایی از این پرده برداری از الفاظ و معانی ظاهری و کشف جمال این حقیقت پنهان شده را بیان کردهاند که در این مقال، به طور اجمال به آنها میپردازیم:
علامه مجلسی در «بحار» از علی بن ابراهیم قمی چنین نقل کرده است (بحار الانوار، ج 24، ص 67، 36،171?) :«الرحمن علم القرآن»; یعنی «علم محمدا القرآن»و درباره آیه «خلق الانسان» میفرمایند: ذلک امیرالمؤمنین علیهالسلام «علمه البیان»; یعنی «علمه بیان کل شیء یحتاج الناس الیه» و درباره «الشمس و القمر بحسبان» میفرمایند که مراد آن دو نفر هستند (اولی و دومی از غاصبان خلافت)، که در قیامت به عذاب خدا گرفتار میشوند; به این صورت که نور ظاهری آنها به عرش برمی گردد و حرارت آنها هم که از جهنم بوده است، به جهنم برمی گردد و تعبیر «شمس» و «قمر» برای آن دو نفر به این جهت است که پیروان آنها آنان را خورشید این امت و نور آن میدانند. و به خدا سوگند که غیر از آن دو نفر کسی مراد خداوند نیست و نیز درباره این آیه «و النجم و الشجر یسجدان» فرمودهاند که «نجم» رسول خدا صلی الله علیه و آ له است که خداوند در جای دیگر قرآن هم به ایشان لقب نجم داده است. (در سوره نحل آیه 16:« و علامات و بالنجم هم یهتدون» که علامات اوصیاءهستند و نجم رسول خدا صلی الله علیه و آ له.)
و آیه «و السماء رفعها و وضع المیزان» را نیز چنین معنا میفرمایند که «سماء» رسول خداصلی الله علیه وآله است که خداوند او را به سوی خودش بالا بردهاست و «میزان» امیرالمؤمنینعلیهالسلام است که او را برای خلقش نصب کرده است و درباره آیه«الا تطغوا فی المیزان» میفرمایند که بر امام با عصیان از دستوراتش طغیان نکنید « و اقیموا الوزن بالقسط»; یعنی: برای خود امام عدل اقامه کنید.«و لاتخسروا المیزان»; به امام ظلم نکنید و حقش را کم نگذارید.
و اما درباره «فبای آلاء ربکما تکذبان» چنین میفرمایند که این آیه در ظاهر خطاب به جن و انس است ولی در باطن مراد، آن دو نفر (غاصبان خلافت) هستند.
و این مطالب از امام صادق علیهالسلام در کتاب «کنز الفوائد و تاویل الآیات الظاهرة» هم روایتشده است که علامه مجلسی در «بحار» از آن نقل کرده است. (بحار الانوار، ج 24، ص 309 و ج 30، ص 256?)
این در حالی است که درباره آیات دیگر این سوره هم به همین منوال پرده از چهره زیبای حقیقت کنار زده شده و مقداری از وجاهت و زیبایی آن را آشکار کردهاند.
علامه مجلسی در «بحار» (بحار، ج 24، ص 97، 98 و99) از کتاب «کنز الفوائد» از ابوذر رضی الله عنه از پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه و آ له درباره آیه «مرج البحرین یلتقیان» روایت کرده است که آن دو بحر علی و فاطمهعلیهماالسلام هستند که هر یک دریایی از علم هستند و یکی بر دیگری خروج نمیکند و «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» حسن و حسین علیهماالسلام هستند.
شیخ صدوق در «خصال» و ابن شهر آشوب در «مناقب» و دیگران نیز این روایت را نقل کردهاند. حال با این نمونهها، ما میتوانیم به جمع بندی زیبایی دست پیدا کنیم و آن اینکه سوره الرحمن در توصیف زیباترین مخلوقات خداوند و تذکر به قدردانی از این نعمتهای حقیقی و توبیخ تکذیب آنها نازل شده است و لقب «عروس» سزاوارترین لقب برای این سوره است و نباید از این نکته غافل بود که تعبیر آیات این سوره همه، به حکم وحدت سیاق، باید بر همین منوال بر اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آ له تطبیق شود تا وحدت سیاق این سوره خدشه دار نشود.
در حدیثی از رسول خدا(صلی الله علیه و آ له) میخوانیم: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الرَّحْمَنِ رَحِمَ اللَّهُ ضَعْفَهُ وَ أَدَّی شُکْرَ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ: «هر کس سوره الرحمن را بخواند خداوند به ناتوانی او (در ادای شکر نعمتها) رحم میکند، و حق شکر نعمتهائی را که به او ارزانی داشته، خودش ادا میکند
گر چه درباره آیات دیگر این سوره چنین تفاسیری از اهل بیتعلیهم السلام به ما نرسیده است ولی مشابه آنها در احادیث دیگری وارد شده است که منطبق بر مفاهیم این آیات است و شاید بتوان با کمک آنها مراد و مقصود واقعی بقیه آیات این سوره زیبا را پیدا کرد و اشاره مفسران کلام الهی و امانتداران وحی به بعضی از آنها و فروگذاری از بیان بعضی دیگر، از باب این است که «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.»
فضیلت تلاوت سوره «الرحمن» چیست؟
از آنجا که این سوره، حسّ شکرگزاری را در انسانها به عالیترین وجهی برمی انگیزد، و بیان نعمتهای مادی و معنوی دنیا و آخرت، شوق طاعت و بندگی را در دل او افزایش میدهد، فضیلتهای فراوانی برای تلاوت آن در روایات آمده است، البته تلاوتی که در اعماق روح انسان نفوذ کند و مبدأ حرکت گردد، نه فقط لقلقه زبان.
از جمله در حدیثی از رسول خدا(صلی الله علیه و آ له) میخوانیم: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الرَّحْمَنِ رَحِمَ اللَّهُ ضَعْفَهُ وَ أَدَّی شُکْرَ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ: «هر کس سوره الرحمن را بخواند خداوند به ناتوانی او (در ادای شکر نعمتها) رحم میکند، و حق شکر نعمتهائی را که به او ارزانی داشته، خودش ادا میکند».
در حدیث دیگری در «ثواب الاعمال» از «امام صادق»(علیهالسلام) میخوانیم: «تلاوت سوره الرحمن، و قیام به آن را هرگز رها نکنید; چرا که این سوره در قلوب منافقان هرگز استقرار نمییابد، و خداوند آن را در قیامت به صورت انسانی قرار میدهد که زیباترین چهره، و خوشبوترین رایحه را دارد، سپس در جایی قرار میگیرد که از همگان به خداوند متعال نزدیکتر است! خداوند از این سوره میپرسد: چه کسی در زندگی دنیا به محتوای تو قیام داشت و تلاوت تو را ادامه میداد؟
در پاسخ میگوید: خداوندا! فلان و فلان، در این حال صورتهای آنها سپید میشود، خدا به آنها میفرماید: اکنون هر که را میخواهید شفاعت کنید، آنها تا آنجا که آرزو دارند شفاعت میکنند، و برای هیچ کس شفاعت نمیکنند مگر این که به آنها گفته میشود: وارد بهشت شوید و هر کجا میخواهید ساکن گردید»!.
و در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الرَّحْمَنِ فَقَالَ عِنْدَ کُلِّ «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» لابِشَیْء مِنْ آلائِکَ رَبِّ أُکَذِّبُ، فَإِنْ قَرَأَهَا لَیْلاً ثُمَّ مَاتَ مَاتَ شَهِیداً، وَ إِنْ قَرَأَهَا نَهَاراً فَمَاتَ مَاتَ شَهِیداً: «هر کس سوره الرحمن را بخواند و هنگامی که به آیه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» میرسد بگوید: لابِشَیْء مِنْ آلائِکَ رَبِّ أُکَذِّبُ: «خداوندا هیچ یک از نعمتهای تو را انکار نمیکنم» اگر این تلاوت در شب باشد و بمیرد شهید خواهد بود، و اگر در روز باشد و در همان روز بمیرد نیز شهید خواهد بود» !.( تفسیر نمونه، جلد 23، صفحه 103?)
منبع :نور آسمان
نظرات شما: نظر
تلاوت قرآن در مسجد
در هرجا و مکانى به جز اماکنى که قرائت قرآن در آن ها سبب توهین به قرآن مى گردد مى توان آن را تلاوت نمود و از نظر اسلام مانعى ندارد. در میان اماکن ، دو مکان براى تلاوت قرآن ارجحیت بیشترى دارد. یکى مسجد و دیگرى خانه . هر مسجدى در روى زمین خانه خدا مى باشد.
هیچ خانه اى در روى کره خاکى شریف تر و محترم تر از خانه خدا نیست خانه خدا محل عبادت و یاد خدا است و قرائت قرآن برترین عبادت الهى مى باشد. جا دارد هر یک از مسلمانان مقدارى از وقت خود را در مساجد به تلاوت قرآن اختصاص دهند. براى پى بردن به ارزش تلاوت قرآن در مساجد به گزارش قطعه اى از تاریخ و سخنى از آورنده قرآن نظر مى اندازیم . در زمان پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله شخصى در مساجد شعر مى خواند. آن حضرت خطاب به او فرمود: اى شخص !بدان و اگاه باش که مساجد را براى قرآن ساخته اند.1 این گفتار نشان دهنده اهمیت تلاوت قرآن در مساجد است .
از کتاب هایى که در مورد سیره پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و اصحاب نوشته شده است ، استفاده مى شود که مسلمانان ، از صدر اسلام تا حال قرآن را در مساجد تلاوت مى کردند و بیشتر اوقات ، این تلاوت ها به صورت دسته جمعى بوده است .
تلاوت قرآن در خانه
نکته مهمى که در احادیث قرائت قرآن وجود دارد این است که این احادیث ، مسلمانان را به تلاوت قرآن در منازلشان تشویق فراوان مى کند. خواص و آثار گوناگون براى آن مى شمارد. این فواید عبارت از:
اول : خواندن قرآن در منازل سبب اعتلاى کلمه حق و نشر حقایق اسلام ، و نیز موجب انتشار و کثرت قرآن خواهد بود؛ زیرا وقتى انسان در منزل خود قرآن بخواند همسر و فرزندان وى نیز طبعا در این عمل از وى پیروى نموده و به خواندن آن تشویق مى گردند و در نتیجه به خواندن قرآن گرایش مخصوص به وجود آورده و تعداد قرآن خوانان روز به روز افزایش پیدا مى کند.
اگر براى خواندن قرآن مرکز و محل معینى اختصاص یابد در این صورت قرآن خواندن براى همه و در تمام اوقات امکان پذیر نخواهد بود. این است که گفتیم : قرائت قرآن در منازل یکى از راه هاى انتشار و گسترش حقایق اسلام مى باشد.
دوم : قرائت قرآن در منازل و خانه ها، تعظیم و پاداش شعائر اسلام است ؛ زیرا وقتى از خانه هاى مسلمانان هر صبح و شام صداى روح نواز قرآن بلند گردد و از هر نقطه شهرهاى اسلامى صداى تلاوت آیات الهى به گوش رسد، در اعماق جان و دل شنوندگان اثر خاص و عمیقى مى گذارد و ایمان در دلشان بارور و شکوفا مى گردد.
سوم : قرائت قرآن در منازل داراى محاسن دیگرى است حدیثى از امیرالمؤ منین علیه السلام مى فرماید: تلاوت قرآن ، دعا و ذکر خدا در خانه ها و منازل باعث فزونى نعمت ها و ازدیاد برکت ها مى گردد و فرشتگان الهى در چنین خانه هایى فرود آمده و شیاطین از آن دورى مى گزینند و فرار مى کنند. این گونه منازل براى اهل آسمان نور و روشنایى مى بخشد همان گونه که ستارگان آسمان بر اهل زمین نورافکنى مى کنند.
در حدیث دیگرى از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: خانه هایتان را با نماز و قرائت قرآن نورانى کنید. خانه هایى که در آن قرآن تلاوت نشود و یادى از خدا نشود برکتش کم شده و ملائکه از آن ها دورى مى کنند و در عوض ، شیاطین به این خانه ها راه مى یابند. 2
منبع : تأثیر قرآن در جسم و جان ،سید نعمت الله صالحی
نظرات شما: نظر
قرآن به حقیقت نازل شده است. |
ازامروز تصمیم بگیریم که حداقل چند درصد از اوقات شبانه روز را درپرونده خود به عنوان خلوت با قرآن سپری کنیم.و ازاین نور بزرگ بهره مند شویم.
به تجربه ثابت شده است زمانی که به قرآن اختصاص شده است نه تنها زمان و سهم دیگر کارهای مهم روزمره را کم نمی کند و عقب افتادگی دردیگر کارها ایجاد نمی کند،بلکه به عنوان یک پشتیبان درتمامی کارهای روزمره وقتتان را ذخیره می کند.اصلا راحت بگویم زمان انس با قرآن،نه تنها ازبین نمی رود بلکه ذخیره می شود،نه فقط برای آخرت بلکه برای تمام کارهای مهم و درگیریهای زندگی .
نگو وقت ندارم قرآن بخوانم. بگو من قرآن می خوانم وازوقت کارهای مهم خودمی زنم ولی ایمان دارم که خداوند به صورت غیرمستقیم این زمان را درجهت زندگی من و کارهای من به کار خواهد گرفت و این ذخیره زمانی برایم اعمال خواهد شد درجهت اهدافم و درجهت زندگی و عافیتم.
هرکس راه و رسم معامله گری رابداند معنی این نکته را خواهد فهمیدو ثمرات این وعده الهی رابدست خواهد آورد. |
موفق باشید
نظرات شما: نظر
سلام دوستان
بعضی ها حاضرند برای اینکه کسی را مسخره کنند جوکی که هیچ فایده ای نداره و بعضا موجب غیبت هم میشه برای 50 نفر بفرستند ولی حاضر نیستند یه اس ام اس جهت تبریک امامی بفرستند .
چرا ما در موقع تولد امامان معصوم به همدیگه تبریک نمیگوییم ؟؟؟؟
چرا فقط بعضی از امامان را توجه داریم و بعضی را تاریخ تولد و شهادت آنها را هم نمیدانیم .؟؟؟؟
آیا فرقی میکنه ؟
نه بخدا همه امامان معصوم ع همگی از یک نور واحدند لذا ما باید این فرهنگ را در میان دوستان نشر بدیم که در موقع تولد و شهادت این عزیزان به همدیگه خبر بدیم و از تولد ایشان خوشحال بشیم حال قضاوت باخودتون
میلاد یازدهمین امام و سیزدهمین کشتی نجات آقا امام حسن عسگری ع بر شما مبارک باد
.امیدوارم موفق باشی
ای شنواترین شنوندگان!
ای بیناترین بینندگان !
ای داورترین دادرسان!
درود خود را بر محمد وتبار او برسان وبا احسان ولطف خود بر من طول عمر ووسعت روزی عطا فرما !
و وجود ما را از عوامل تقویت دین وآئین خود قرار بده !
نام : حسن
شهرت : عسگری زکی هادی ، سراج ، رفیق
نام پدر : امام علی النقی
نام مادر : حدیث
کنیه : ابو محمد معروف به « ابن رضا» (ع)
لقب : الخالص
محل تولد : مدینه
ولادت : هشتم ماه ربیع الثانی سال 232 هجری
شهادت : هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجری
مدفن : سامراء
مدت امامت: 6 سال
مدت زندگی 28 سال
در عصر حکومت وخلافت متوکل سفاک ترین خلفای بنی العباس ، یازدهمین ستاره ی درخشان برج آسمان ولایت در شهر تاریخی وپایگاه نشر اسلام مدینه در خانه ی امام هادی دهمین پیشوای جهان اسلام از یک مادر دانشمند وپرفضیلت دیده به جهان گشود مادر با فضیلت ودانشمند او بانوئی بود که بانوان مدینه از محضر پر فیض او بهره های علمی می بر دند .
نامی که برای این مولود انتخاب گردید همتای نام جد بزرگوارش امام حسن مجتبی بود که تجدید کننده خاطرات نخستین ثمره ی باغ پر بار رسالت است .
روز میلاد مبارک او به اتفاق اغلب سیره نویسان اسلامی در روز هشتم ربیع الثانی به سال 232 هجری بود .
دوران زندگی کوتاه امام حسن عسگری بر سه دوره ی مشخص تقسیم میگردد:
-
5 سال در حجاز در شهر زادگاه خود در حضور ومراقبت پدر بزرگوارش.
-
شانزده سال در عراق قبل از دوران امامت وپیشوائی .
-
هفت سال دوران کوتاه وپربار امامت وزعامت در عراق در عراق.
خلفای هم عصر امام:
عصر زندگی او با حکومت شش تن از خلفای عباسی مقارن بوده است متوکل ( اواخر حکومت او ) منتصر ، مستعین ، معتز مهتدی ، معتمد.
شهادت :
هنگامی که معتمد عباسی تمایل وعلاقه قلبی مردم را نسبت به امام حسن عسگری (ع) احساس نمود ویقین کرد که زندانهای متوالی مکرر نمی تواند ریشه های این محبت ومودت را از قلوب واعماق ضمیر مردم ریشه کن سازد ، وجود او را زنگ خطری به زوال حکومت خود تلقی کرد ، سعی وکوشش خود را در بر انداختن آن وجود پر فیض به کار انداخت وهمیشه در صدد چاره جوئی بود تا عاقبت نتیجه ی فکر او را به این مرحله انجامید که آن بزرگوار را مسموم نماید و برای اسکات مردم وفریب دادن افکار عمومی شیعیان وعلاقمندان صحنه ای بوجود آورد و پزشکان را برای معالجه آن حضرت گسیل داشت وخود مرتب به عیادت واحوال پرسی حضرت می شتافت ولی سم آثار خود را در وجود آنحضرت باقی گذاشت تا اینکه بعد از هشت روز بستری شدن در هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجری به سرای جاودان شتافت .
پس از شهادت :
بعد از شهادت امام حسن عسگری (ع) معتمد خلیفه عباسی به عده ای ماموریت داد تا وارد منزل آنحضرت گردند وتفتیش وبازجوئی کامل از منزل بعمل آورند واثاث خانه ووسائل زندگی شخصی حضرت را گرد آوری نموده ومهرو موم کنند ودر صدد تحقیق وبازجوئی فرزندان واخلاف او بر آیند واز تمام حجرات واطاقهای حضرت بازدید کنند .
نماز بر بدن مطهر امام حسن عسگری :
بعد از اینکه جنازه امام برای نماز خواندن آماده شد جعفر برادر امام را صدا کردند که نماز بخواند ، جلوتر رفت تا نماز بخواند میخواست تکبیر بگوید که ناگاه پسر بچه ای از داخل منزل بیرون آمد عبای جعفر را در هم کشید وفرمود : عمو عقب برگرد من سزاوارترم که بر جنازه ی پدر نماز بگزارم .جعفر عقب برگشت وآن پسر بچه نماز گزارد وجنازه را در کنار قبر پدرش امام هادی (ع) دفن کرد ، آن پسر بچه همان تنها اولاد امام حسن عسگری (ع) ، امام دوازدهم مهدی موعود (عج) بود .
ای پناه هر گریزنده ! وای امید گاه هر جوینده !
ای برترین قله امید ! وای زیباترین قاصد نوید !
ای آنکه به تو جز با تو نتوان رسید !
ای مهربانترین منادی !
ای آنکه اشک را قبل از اینکه به زمین بریزد به دامن می گیری !
ای آنکه دلهای شکسته را بند دستگیری می زنی !
ای آنکه محرومان وسائلان وفقیران را نه رد نمی کنی که در لطف می گشایی !
ای آنکه گل آرزوی خودت را نه پرپر نمی کنی که خود آبیاری می کنی !
مرا در کارگاه یکتایی خویش صیقل ببخش تا آینه دار جمال تو باشم .
مرا در کوره توحید بندگانت امتیازی دیگر گونه بخش که کارگزار تو باشم .
مرا آنچنان یقینی ده که پرده های ظلمانی چشم دلم پاره پاره گردد، به رحمت وجاودانه ات ، ای مهربانترین مهربانان . آمین
منبع :حجاب غیبت
نظرات شما: نظر
آیات قرآن، سخنان خدای سبحان است و چون او کانون مبارکی، بلکه خود برکت است، خواندن سخنانش نیز برکات فراوانی را در پی دارد. اکنون به برخی از آنها اشاره می شود:
الف) افزایش ایمان
قرآن درباره اثر تلاوت صحیح و همراه با تدبر، چنین می فرماید: «الذین آتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته أولئک یؤمنون به»(1)؛ (کسانی که به آنان کتاب آسمانی دادیم، در حالی که آن را به درستی و خوبی تلاوت کنند، حتما بدان ایمان می آورند.) حق تلاوت، تنها این نیست که حرکات و اعراب و سکون و وقف و قواعد تجوید حروف و کلمات رعایت شود، بلکه همراه با آن، تدبر در معانی و تعقل و آمادگی برای اثرپذیری نیز لازم است. نیز درباره پذیرش مؤمنان چنین می فرماید: «و إذا تلیت علیهم آیاته زادتهم إیمانا»(2)؛ نشان تلاوت صحیح آن است که در خواننده و شنونده اثر جدیدی پدید آورد و بر ایمانشان افزوده گردد. تلاوت قرآن به اندازه ای محترم و مهم است که استماع و انصات(3) نسبت به آن واجب است یا مستحب؛ چنان که برخی از فقیهان امامیه در ذیل کریمه «إذا قرئ القرآن فاستمعوا له و أنصتوا»(4)، به وجوب آن دو (استماع، انصات) فتوا داده اند، هر چند بسیاری از بزرگان تفسیر و فقه آن را مخصوص نماز جماعت و لزوم استماع و انصات مأموم می دانند.
ب) درخشان شدن خانه ها
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در اهمیت تلاوت قرآن چنین فرمودند: «نوروا بیوتکم بتلاوه ی القرآن و لا تتخذوها قبورا».(5) خانه های خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید و آن ها را به صورت گورستان درنیاورید. کسی که اهل قرآن نیست و با آن انس ندارد، مرده است و خانه او گور اوست.
امام صادق (سلام الله علیه) فرمود: خانه ای که قرآن در آن تلاوت شود، نورانی است؛ «یتراءاه أهل السماء کما یتراءی أهل الدنیا الکوکب الدری فی السماء»:(6) همان گونه که زمینیان از ستارگان آسمان نور می گیرند و آن اجرام آسمانی برای مردم زمین چشمگیرند، خانه ای که در آن قرآن تلاوت می شود، برای آسمانیان درخشان است و آن ها نیز از این خانه های نورانی کسب نور می کنند.
ج) انس با قرآن و مقام صالحان
خدای سبحان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را مستقیما در پوشش ولایت خود می نامد؛ «إن ولیی الله الذی نزل الکتاب و هو یتولی الصالحین»(7)؛ پس همان خدایی، ولی رسول الله است که قرآن را نازل فرموده است؛ خداوند متولی صالحان است. این جمله، شبیه تعلیق حکم بر وصف و نظیر علیت آن صفت است؛ یعنی اگر کسی به قرآن عمل کند، صالح می شود و اگر خداوند بخواهد ولی کسی بشود، از راه قرآن ولایت و تدبیر او را عملی می کند.
پس راه دستیابی به ولایت الهی، صاحل شدن است و بدون آن در ولایت الله راهی نیست و خدا هم تولی طالح را نخواهد پذیرفت و بهترین راه صلاح هم انس با قرآن است. آری:
1. ولی خداوند است.
2. مولی علیه، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
3. سمت ولی، تنزیل قرآن است.
4. وصفی که بسان شرط برای مولی علیه ذکر شده، صالح بودن اوست.
5. از مجموع سیاق فردی کلمات و سیاق جمعی آیه چنین استنباط می شود که خداوند از راه معارف و منازل عالی و دانی قرآن حکیم، ولایت عبد صالح را بر عهده دارد و صلاح و فلاح مولی علیه نیز، از راه احکام فقهی و حقوقی قرآن و از طریق حکم برهانی و عرفانی آن فراهم می شود.
بنابراین، وصف پیشگفته هر چند به صورت شفاف از سنخ تعلیق حکم بر وصف نیست، با اجتهاد صادق، چگونگی این تعلیق استنباط می شود. زیرا نتیجه آیه چنین است: خداوندی که قرآن را نازل فرمود و ولایت صالحان را بر عهده دارد، ولی من است؛ یعنی دو صفت الهی تنزیل قرآن و ولایت صالحان، نقش تعیین کننده ای در ولایت من و هر انسان قرآن مدار صالح خواهد داشت.
به همین دلیل می فرماید: «فاقرؤوا ما تیسر من القرآن»(8)؛ آن مقدار که برای شما میسر است، قرآن بخوانید و با این کتاب آسمانی انس بگیرید، حتی اگر معنای بعضی از آیات و سوره ها برای شما روشن نشد، نگویید که خواندن بدون درک معنا چه اثری دارد، چون قرآن کلام عادی نیست که اگر کسی معنایش را نداند، خواندنش بی ثمر باشد، بلکه نوری الهی است که خواندن آن به تنهایی نیز عبادت است. گرچه خواننده به معنایش آگاهی نداشته باشد، ولی باید کوشید که از رهنمود خود قرآن در لزوم تدبر در معنا نیز بهره برد.
قرآن، حبل الله است که انس با آن و تدبر در آن و ایمان و عمل به آن، انسان را بالا می برد و به مقام صالحان می رساند تا مستقیما در پوشش ولایت خدا قرار گیرد. اگر انسان مشمول ولایت الله شود، تمام آفرینش را او اداره می کند و در آن مقام، دیگر هیچ راهی برای وسوسه و رخنه اهریمن نیست. خدا او را از تمام تیرگی ها و تاریکی ها نجات می دهد و او را نورانی می سازد؛ «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات إلی النور»(9) چنین شخصی در میان امت با نور حرکت می کند؛ یعنی در حالی به سر می برد که حرکت و بصیرت و سیره اش، روشن و روشنگر است؛ «و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس»(10)
نویسنده: حضرت آیت الله جواد ی آملی
پی نوشت ها :
1- سوره بقره، آیه 121.
2- سوره انفال، آیه 2.
3- انصات: سکوتی که همراه با توجه به گفتار الهی باشد.
4- سوره اعراف، آیه 204.
5- کافی، ج 2، ص 610.
6- همان.
7- سوره اعراف، آیه 196.
8- سوره مزمل، آیه 20.
9- سوره بقره، آیه 257.
10- سوره انعام، آیه 122.
- هدایت در قرآن، ص 198 - 201.
منبع: ماهنامه ایحاء
نظرات شما: نظر