فاطمه (س) که از ابتدا جان و روحش آمیخته به عطر حیاتبخش قرآنی بود، با بیان احکام و معارف الهی، جامعه اسلامی و بخصوص زنان را نسبت به وظایفشان آشنا ساخت و در عمل به قرآن و نشر آن از همگان پیشی گرفت و هر که در مکتب توحیدی اش زانوی ادب زد از نامداران و ره یافتگان به درگاه ربوبی شد. شاگردان و پروش یافتگان کلاس درسش از خادمین، حافظین و گروندگان واقعی قرآن گردیدند.
فضه خدمتگزار حضرت فاطمه (س) که عمر خویش را در معیت و هم نشینی دختر رسولخدا سپری نمود، در مدت 20 سال جز با آیات قرآن سخن نگفت و هرگاه قصد بیان مطلبی را داشت آیه ای متناسب با آن را تلاوت می نمود. جایگاه قرآن در نزد فاطمه (س) بسیار ارزشمند و اهتمام وی در آموزش و تعلیم کتاب الهی بسی بلند و در خور توجه است. وی به تأسی از پدر گرامیش در تلاوت قرآن مُصر بود و فاطمه (س) می فرماید رسولخدا شش چیز را لازمه مروّت دانست، سه تا در حضر و سه تا در سفر، امّا در حضر: تلاوت قرآن، آباد کردن مساجد و معاشرت با برادران دینی برای خدا، ولی در سفر: بخشیدن توشه، خلق حسن داشتن و مزاح نمودن در غیر نافرمانی و معصیت الهی.(11) در روایت آمده است که حضرت فاطمه(س) فرمود: همانا رسول خدا برای حسن و حسین تعویذ می نوشت و به آنان این کلمات را تعلیم می داد، چنانکه آنان را سوره ای از قرآن آموزش می داد.(12) فاطمه (س) در آموزش قرآن و نحوه قرائت آن دستورالعملهایی دارد از جمله اینکه فرموده: کسی که سوره های حدید، واقعه و الرحمن را تلاوت کند در ملکوت آسمانها چنین خوانده می شود: «ساکن فردوس»(13) مؤانستی که دختر رسولخدا (ص) با قرآن داشت با حضور پدر طراوت و شادابی خاصی بدو می داد، طوری که در فقدان پیامبر روحش بشدت آزرده گردید و از قطع ارتباط فرشته وحی که پیام آور آیات الهی بود شکوه نمود و خطاب به قبر پدر فرمود: جبرئیل با آیاتی از قرآن همدم و مونس ما بود امّا (پدر) تو رفتی و خیرها از ما پوشیده شد.
حضرت فاطمه(س) الفت خاصی با قرآن داشت. پیامهای قرآنی را نشر می داد و دل گرفتگی اش زمانی بود که می دید به قرآن عمل نمی شود و از آن ارمغان نبوت تنها نامی مانده و نه تنها به حفظش اقدام نمی گردد بلکه دشمن سعی در تغییر و تبدیل آن مفاهیم الهی دارد. و به ذائقه و سلیقه خویش آن را تفسیر می کند.حضرت فاطمه(س) در عمر کوتاه اما پرثمر خویش با انواع ناملایمات روبرو شد که با همتی دلیرانه و مقاومتی بی نظیر آنها را پشت سر نهاد وی به فرمان الهی صبر را پیشه ساخت و از شدیدترین مصائب روزگار لب به شکوه و شکایت نگشود، بلکه با آغوشی باز به استقبال سختی ها رفت و بدون آنکه از انجام مسئولیت شانه خالی کند و به راحت طلبی و سازش با دشمن گردن نهد، به سر پنجه صبر و تدبیر وظیفه خویش را به انجام رساند. تصاحب حق مسلم آن حضرت و همسر گرامیش توسط غاصبان و بیدادگران امری خلاف بود که آن حضرت نه تنها با مسئله منفعلانه برخورد نکرد بلکه در اعتراض مستدل به خلفای وقت آنان را از خطا و اشتباه آگاه کرده و از هواهای جاه طلبانه و ظالمانه بر حذر داشت، و آنگاه که کوشش خود را در این زمینه بی ثمر دید و گوشی شنوا برای پذیرش حق ندید. با بیان آیه ای از قرآن مشی خود را اینگونه ترسیم نمود.
...بل سوّلت لکم انفسکم امراً فصبرٌ جمیلٌ و اللّه المستعان علی ماتصفون؛ اینک صبری نیکو برای من بهتر است و بر آنچه شما وصف می کنید خدا یاری دهنده است، و در فرازی دیگر از سخنانش فرموده است: «فاعملوا انا عاملون و انتظروا انّا منتظرون».
شما کار خود کنید، و «ما هم به وظیفه خویش عمل می کنیم. شما منتظر (میوه تلخ عملکرد ظالمانه خود) باشید. ما نیز به انتظار(پاداش و شکیبایی و پایداری و ایمان) عمل خود می باشیم.»
منبع : http://www.hawzah.net
نظرات شما: نظر
بیعت مردم با امیرالمومنین علی علیهالسلام در ایام غدیر ، طبق حدیثی در ایام نوروز بوده است.
گذشته از حدیث مذکور، با کمی تحقیق میتوان صحت این تطابق را تائید کرد ؛ هم طبق محاسبات استاد مرحوم احمد بیرشک
و هم طبق مبدل تاریخ شرکت نرمافزاری نور ، واقعه غدیر خم (18 ذیالحجه سال دهم هجری) مطابق با 28 اسفندماه بوده
است.
جالبتر آن است که بدانید این بیعت سه روز طول کشیده و لذا همین اول فروردین نیز بیعت با ایشان ادامه داشته است.
چقدر زیباست تطابق روز اکمال دین و بهار فطرت با بهار طبیعت.
و چقدر زیباتر که طبق همان حدیثی که اشاره شد ، حضرت مهدی علیهالسلام نیز در نوروز ظهور خواهند کرد و بار دیگر بهار
طبیعت با بهار انسانیت* قرین خواهد گشت
انشاءالله
_________________
* یکی از وصفهای امام مهدی که در ادعیه دیده شده، «ربیع الانام» است.یعنی بهار همه مخلوقات الهی
«ربیع الانام» یکی از زیباترین القاب حضرت مهدی ( علیه السلام ) است که در زیارت آن حضرت آمده است. در یک نگاه سطحی به معنای بهار انسانهاست. اما معنای ربیع الانام گسترده تر از این ترجمه ی تحت اللفظی و سطحی است.
نظرات شما: نظر
قابل توجه است واژه عروس گر چه در زبان فارسی به زن تازه شوهر کرده میگویند، ولی در فرهنگ عرب به مرد و زن هر دو مادام که در مراسم عروسی هستند اطلاق میگردد و از آن جا که مرد و زن در چنین مراسمی در بهترین و زیباترین حالات و کاملترین احترامات قرار دارند این واژه به موجودات بسیار زیبا و گرامی اطلاق میشود. (تفسیر نمونه، ج 23، ص 92?)
شبیهترین سوره به عروس
سوره الرحمن با کنایه و استعاره و ایهام بیشتری نازل شده است و همین باعث میشود که این سوره زیباتر از سورههای دیگر باشد و شباهتش به عروس بیشتر شود؛ زیرا که حسن و زیبایی عروس در این است که در زیر تور و پشت پرده باشد: «حور مقصورات فی الخیام»
آیات قرآن و کلام وحی همواره از زیباترین و شیواترین کلمات برخوردار بودهاند، به گونهای که نه در کلام عرب و نه در هیچ کلام دیگری همانند نداشته و نخواهند داشت.
الفاظ کلام الهی از لحاظ کیفیت چنین کلمات و نظم زیباتر از هر نظم و نثر و از نظر مفاهیم و معانی دقیق و عمیق آن، شیواتر از هر سخن و کلام دیگری است.
ظاهر آیات این سوره چندان تفاوتی با دیگر سورهها ندارد و شاید بتوان سورههای زیباتری هم از نظر نظم و نثر در قرآن پیدا کرد که به آنها لقب «عروس» داده نشده است
اما در میان آیات و سورههای قرآن، بعضی از درخشندگی و برجستگی خاصی برخوردارند که ائمهعلیهم السلام به آنها اشاره کردهاند. از آن جمله سوره «الرحمن» است که «عروس قرآن» لقب گرفته است.(مستدرک الوسائل، ج 4، ص 351: روی عن موسی بن جعفر، عن آبائه عنه قال: «ولکل شیء عروس و عروس القرآن سوره الرحمن – جلذکره – ».)
اما چرا «عروس» و نه چیز دیگر؟ معلوم است که به خاطر زیبایی این سوره است، آن هم زیبایی مفاهیم این سوره، نه زیبایی ظاهر آیات و الفاظ آن؛ چه اینکه ظاهر آیات این سوره چندان تفاوتی با دیگر سورهها ندارد و شاید بتوان سورههای زیباتری هم از نظر نظم و نثر در قرآن پیدا کرد که به آنها لقب «عروس» داده نشده است.
اما باز این سؤال مطرح است که چه مفاهیم و معانی در این سوره وجود دارد که موجب شده این سوره لقب «عروس» به خود بگیرد، در حالی که میبینیم همین مطالب یعنی تذکر به نعمتهای خدا و توبیخ مکذبین در جاهای دیگر قرآن هم آمده است; با این حال چرا فقط این سوره را عروس قرآن نامیدهاند؟!
شاید بتوان به این سؤال با دو احتمال پاسخ داد:
اول اینکه بگوییم گرچه این مفاهیم در جاهای دیگر قرآن هم آمده است; اما تذکر به همه آنها در یک جا، به این صورت که در این سوره تکرار شده است، در جای دیگری از قرآن به چشم نمیخورد. اما احتمال دوم که به نظر میرسد به واقعیت نزدیکتر باشد، آن است که این سوره همانند عروس زیبایی در دیبا فرو رفته و در پس پرده حجله پنهان شده است. یعنی در پس پرده مفاهیم و معانی ظاهر آیات با چهرهای زیبا و در نهایتحسن پنهان شده که با سرانگشت اشاره محرمان وحی خودنمایی میکند.
و این گونه آیات گرچه در سورههای دیگر قرآن هم هست، اما در این سوره همچنان که اشاره خواهد شد، با کنایه و استعاره و ایهام بیشتری نازل شده است و همین باعث میشود که این سوره زیباتر از سورههای دیگر باشد و شباهتش به عروس بیشتر شود; زیرا که حسن و زیبایی عروس (همچنان که در آیه 72 همین سوره به آن اشاره شده است) در این است که در زیر تور و پشت پرده باشد: «حور مقصورات فی الخیام» .
کشف حقیقت از گوشههایی از سوره الرحمن
بعضی از مفسرین نمونههایی از این پرده برداری از الفاظ و معانی ظاهری و کشف جمال این حقیقت پنهان شده را بیان کردهاند که در این مقال، به طور اجمال به آنها میپردازیم:
علامه مجلسی در «بحار» از علی بن ابراهیم قمی چنین نقل کرده است (بحار الانوار، ج 24، ص 67، 36،171?) :«الرحمن علم القرآن»; یعنی «علم محمدا القرآن»و درباره آیه «خلق الانسان» میفرمایند: ذلک امیرالمؤمنین علیهالسلام «علمه البیان»; یعنی «علمه بیان کل شیء یحتاج الناس الیه» و درباره «الشمس و القمر بحسبان» میفرمایند که مراد آن دو نفر هستند (اولی و دومی از غاصبان خلافت)، که در قیامت به عذاب خدا گرفتار میشوند; به این صورت که نور ظاهری آنها به عرش برمی گردد و حرارت آنها هم که از جهنم بوده است، به جهنم برمی گردد و تعبیر «شمس» و «قمر» برای آن دو نفر به این جهت است که پیروان آنها آنان را خورشید این امت و نور آن میدانند. و به خدا سوگند که غیر از آن دو نفر کسی مراد خداوند نیست و نیز درباره این آیه «و النجم و الشجر یسجدان» فرمودهاند که «نجم» رسول خدا صلی الله علیه و آ له است که خداوند در جای دیگر قرآن هم به ایشان لقب نجم داده است. (در سوره نحل آیه 16:« و علامات و بالنجم هم یهتدون» که علامات اوصیاءهستند و نجم رسول خدا صلی الله علیه و آ له.)
و آیه «و السماء رفعها و وضع المیزان» را نیز چنین معنا میفرمایند که «سماء» رسول خداصلی الله علیه وآله است که خداوند او را به سوی خودش بالا بردهاست و «میزان» امیرالمؤمنینعلیهالسلام است که او را برای خلقش نصب کرده است و درباره آیه«الا تطغوا فی المیزان» میفرمایند که بر امام با عصیان از دستوراتش طغیان نکنید « و اقیموا الوزن بالقسط»; یعنی: برای خود امام عدل اقامه کنید.«و لاتخسروا المیزان»; به امام ظلم نکنید و حقش را کم نگذارید.
و اما درباره «فبای آلاء ربکما تکذبان» چنین میفرمایند که این آیه در ظاهر خطاب به جن و انس است ولی در باطن مراد، آن دو نفر (غاصبان خلافت) هستند.
و این مطالب از امام صادق علیهالسلام در کتاب «کنز الفوائد و تاویل الآیات الظاهرة» هم روایتشده است که علامه مجلسی در «بحار» از آن نقل کرده است. (بحار الانوار، ج 24، ص 309 و ج 30، ص 256?)
این در حالی است که درباره آیات دیگر این سوره هم به همین منوال پرده از چهره زیبای حقیقت کنار زده شده و مقداری از وجاهت و زیبایی آن را آشکار کردهاند.
علامه مجلسی در «بحار» (بحار، ج 24، ص 97، 98 و99) از کتاب «کنز الفوائد» از ابوذر رضی الله عنه از پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه و آ له درباره آیه «مرج البحرین یلتقیان» روایت کرده است که آن دو بحر علی و فاطمهعلیهماالسلام هستند که هر یک دریایی از علم هستند و یکی بر دیگری خروج نمیکند و «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» حسن و حسین علیهماالسلام هستند.
شیخ صدوق در «خصال» و ابن شهر آشوب در «مناقب» و دیگران نیز این روایت را نقل کردهاند. حال با این نمونهها، ما میتوانیم به جمع بندی زیبایی دست پیدا کنیم و آن اینکه سوره الرحمن در توصیف زیباترین مخلوقات خداوند و تذکر به قدردانی از این نعمتهای حقیقی و توبیخ تکذیب آنها نازل شده است و لقب «عروس» سزاوارترین لقب برای این سوره است و نباید از این نکته غافل بود که تعبیر آیات این سوره همه، به حکم وحدت سیاق، باید بر همین منوال بر اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آ له تطبیق شود تا وحدت سیاق این سوره خدشه دار نشود.
در حدیثی از رسول خدا(صلی الله علیه و آ له) میخوانیم: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الرَّحْمَنِ رَحِمَ اللَّهُ ضَعْفَهُ وَ أَدَّی شُکْرَ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ: «هر کس سوره الرحمن را بخواند خداوند به ناتوانی او (در ادای شکر نعمتها) رحم میکند، و حق شکر نعمتهائی را که به او ارزانی داشته، خودش ادا میکند
گر چه درباره آیات دیگر این سوره چنین تفاسیری از اهل بیتعلیهم السلام به ما نرسیده است ولی مشابه آنها در احادیث دیگری وارد شده است که منطبق بر مفاهیم این آیات است و شاید بتوان با کمک آنها مراد و مقصود واقعی بقیه آیات این سوره زیبا را پیدا کرد و اشاره مفسران کلام الهی و امانتداران وحی به بعضی از آنها و فروگذاری از بیان بعضی دیگر، از باب این است که «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.»
فضیلت تلاوت سوره «الرحمن» چیست؟
از آنجا که این سوره، حسّ شکرگزاری را در انسانها به عالیترین وجهی برمی انگیزد، و بیان نعمتهای مادی و معنوی دنیا و آخرت، شوق طاعت و بندگی را در دل او افزایش میدهد، فضیلتهای فراوانی برای تلاوت آن در روایات آمده است، البته تلاوتی که در اعماق روح انسان نفوذ کند و مبدأ حرکت گردد، نه فقط لقلقه زبان.
از جمله در حدیثی از رسول خدا(صلی الله علیه و آ له) میخوانیم: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الرَّحْمَنِ رَحِمَ اللَّهُ ضَعْفَهُ وَ أَدَّی شُکْرَ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ: «هر کس سوره الرحمن را بخواند خداوند به ناتوانی او (در ادای شکر نعمتها) رحم میکند، و حق شکر نعمتهائی را که به او ارزانی داشته، خودش ادا میکند».
در حدیث دیگری در «ثواب الاعمال» از «امام صادق»(علیهالسلام) میخوانیم: «تلاوت سوره الرحمن، و قیام به آن را هرگز رها نکنید; چرا که این سوره در قلوب منافقان هرگز استقرار نمییابد، و خداوند آن را در قیامت به صورت انسانی قرار میدهد که زیباترین چهره، و خوشبوترین رایحه را دارد، سپس در جایی قرار میگیرد که از همگان به خداوند متعال نزدیکتر است! خداوند از این سوره میپرسد: چه کسی در زندگی دنیا به محتوای تو قیام داشت و تلاوت تو را ادامه میداد؟
در پاسخ میگوید: خداوندا! فلان و فلان، در این حال صورتهای آنها سپید میشود، خدا به آنها میفرماید: اکنون هر که را میخواهید شفاعت کنید، آنها تا آنجا که آرزو دارند شفاعت میکنند، و برای هیچ کس شفاعت نمیکنند مگر این که به آنها گفته میشود: وارد بهشت شوید و هر کجا میخواهید ساکن گردید»!.
و در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الرَّحْمَنِ فَقَالَ عِنْدَ کُلِّ «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» لابِشَیْء مِنْ آلائِکَ رَبِّ أُکَذِّبُ، فَإِنْ قَرَأَهَا لَیْلاً ثُمَّ مَاتَ مَاتَ شَهِیداً، وَ إِنْ قَرَأَهَا نَهَاراً فَمَاتَ مَاتَ شَهِیداً: «هر کس سوره الرحمن را بخواند و هنگامی که به آیه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» میرسد بگوید: لابِشَیْء مِنْ آلائِکَ رَبِّ أُکَذِّبُ: «خداوندا هیچ یک از نعمتهای تو را انکار نمیکنم» اگر این تلاوت در شب باشد و بمیرد شهید خواهد بود، و اگر در روز باشد و در همان روز بمیرد نیز شهید خواهد بود» !.( تفسیر نمونه، جلد 23، صفحه 103?)
منبع :نور آسمان
نظرات شما: نظر
تلاوت قرآن در مسجد
در هرجا و مکانى به جز اماکنى که قرائت قرآن در آن ها سبب توهین به قرآن مى گردد مى توان آن را تلاوت نمود و از نظر اسلام مانعى ندارد. در میان اماکن ، دو مکان براى تلاوت قرآن ارجحیت بیشترى دارد. یکى مسجد و دیگرى خانه . هر مسجدى در روى زمین خانه خدا مى باشد.
هیچ خانه اى در روى کره خاکى شریف تر و محترم تر از خانه خدا نیست خانه خدا محل عبادت و یاد خدا است و قرائت قرآن برترین عبادت الهى مى باشد. جا دارد هر یک از مسلمانان مقدارى از وقت خود را در مساجد به تلاوت قرآن اختصاص دهند. براى پى بردن به ارزش تلاوت قرآن در مساجد به گزارش قطعه اى از تاریخ و سخنى از آورنده قرآن نظر مى اندازیم . در زمان پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله شخصى در مساجد شعر مى خواند. آن حضرت خطاب به او فرمود: اى شخص !بدان و اگاه باش که مساجد را براى قرآن ساخته اند.1 این گفتار نشان دهنده اهمیت تلاوت قرآن در مساجد است .
از کتاب هایى که در مورد سیره پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و اصحاب نوشته شده است ، استفاده مى شود که مسلمانان ، از صدر اسلام تا حال قرآن را در مساجد تلاوت مى کردند و بیشتر اوقات ، این تلاوت ها به صورت دسته جمعى بوده است .
تلاوت قرآن در خانه
نکته مهمى که در احادیث قرائت قرآن وجود دارد این است که این احادیث ، مسلمانان را به تلاوت قرآن در منازلشان تشویق فراوان مى کند. خواص و آثار گوناگون براى آن مى شمارد. این فواید عبارت از:
اول : خواندن قرآن در منازل سبب اعتلاى کلمه حق و نشر حقایق اسلام ، و نیز موجب انتشار و کثرت قرآن خواهد بود؛ زیرا وقتى انسان در منزل خود قرآن بخواند همسر و فرزندان وى نیز طبعا در این عمل از وى پیروى نموده و به خواندن آن تشویق مى گردند و در نتیجه به خواندن قرآن گرایش مخصوص به وجود آورده و تعداد قرآن خوانان روز به روز افزایش پیدا مى کند.
اگر براى خواندن قرآن مرکز و محل معینى اختصاص یابد در این صورت قرآن خواندن براى همه و در تمام اوقات امکان پذیر نخواهد بود. این است که گفتیم : قرائت قرآن در منازل یکى از راه هاى انتشار و گسترش حقایق اسلام مى باشد.
دوم : قرائت قرآن در منازل و خانه ها، تعظیم و پاداش شعائر اسلام است ؛ زیرا وقتى از خانه هاى مسلمانان هر صبح و شام صداى روح نواز قرآن بلند گردد و از هر نقطه شهرهاى اسلامى صداى تلاوت آیات الهى به گوش رسد، در اعماق جان و دل شنوندگان اثر خاص و عمیقى مى گذارد و ایمان در دلشان بارور و شکوفا مى گردد.
سوم : قرائت قرآن در منازل داراى محاسن دیگرى است حدیثى از امیرالمؤ منین علیه السلام مى فرماید: تلاوت قرآن ، دعا و ذکر خدا در خانه ها و منازل باعث فزونى نعمت ها و ازدیاد برکت ها مى گردد و فرشتگان الهى در چنین خانه هایى فرود آمده و شیاطین از آن دورى مى گزینند و فرار مى کنند. این گونه منازل براى اهل آسمان نور و روشنایى مى بخشد همان گونه که ستارگان آسمان بر اهل زمین نورافکنى مى کنند.
در حدیث دیگرى از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: خانه هایتان را با نماز و قرائت قرآن نورانى کنید. خانه هایى که در آن قرآن تلاوت نشود و یادى از خدا نشود برکتش کم شده و ملائکه از آن ها دورى مى کنند و در عوض ، شیاطین به این خانه ها راه مى یابند. 2
منبع : تأثیر قرآن در جسم و جان ،سید نعمت الله صالحی
نظرات شما: نظر
قرآن به حقیقت نازل شده است. |
ازامروز تصمیم بگیریم که حداقل چند درصد از اوقات شبانه روز را درپرونده خود به عنوان خلوت با قرآن سپری کنیم.و ازاین نور بزرگ بهره مند شویم.
به تجربه ثابت شده است زمانی که به قرآن اختصاص شده است نه تنها زمان و سهم دیگر کارهای مهم روزمره را کم نمی کند و عقب افتادگی دردیگر کارها ایجاد نمی کند،بلکه به عنوان یک پشتیبان درتمامی کارهای روزمره وقتتان را ذخیره می کند.اصلا راحت بگویم زمان انس با قرآن،نه تنها ازبین نمی رود بلکه ذخیره می شود،نه فقط برای آخرت بلکه برای تمام کارهای مهم و درگیریهای زندگی .
نگو وقت ندارم قرآن بخوانم. بگو من قرآن می خوانم وازوقت کارهای مهم خودمی زنم ولی ایمان دارم که خداوند به صورت غیرمستقیم این زمان را درجهت زندگی من و کارهای من به کار خواهد گرفت و این ذخیره زمانی برایم اعمال خواهد شد درجهت اهدافم و درجهت زندگی و عافیتم.
هرکس راه و رسم معامله گری رابداند معنی این نکته را خواهد فهمیدو ثمرات این وعده الهی رابدست خواهد آورد. |
موفق باشید
نظرات شما: نظر