اِنَّ الصَّفا وَ المَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ ...(بقره/158)
در حجّ، هفت بار و هر بار 378 متر، میان صفا و مروه، سعی میکنی و سعی یعنی به هروله رفتن برای کشف تجربهای هاجروار در دستیابی به آب حقیقت.
در کربلا نیز، ارباب، در یک سوی آرمیده و درست در 378 متر آن سویتر، عباس! و این یعنی چه؟!
نماز عشق را در فاصله رکن و مقام میخوانی و آنگاه آهنگ سعی میکنی، میان صفا و مروه، به یاد هروله هاجر کربلا، زینب – درود خدا بر او - از علقمه تا گودال قتلگاه.
دوباره به رکن، مقام، صفا، مروه، مشعر، عرفات و میقات بیندیش تا حقیقت نهفته در این کلمات را دریابی.
و مگر نه این است که در همیشهترین کتاب، صفا و مروه را "شعار "خوانده است، و هر شعار یعنی نماد و اشارتی به سوی یک حقیقت.
"رکن" حسین است و "مقام" عباس.
آرامگاه عباس "صفا"ست و آرامگه حسین "مروه".
شعائر حج را دانستی، حقایقش را نیز بدان. تو آنگاه حَجات مقبول افتد در طواف، که سعی صفا و مروه کنی در حقیقت، که زیارت بین رکن و مقام است و مگر نشنیدهای که گفتهاند حجّت زمان آنگاه که بیاید در بین رکن و مقام تکیه بر کعبه نهد و قیام بیآغازد مابین رکن و مقام.
آری! مقام عباس است و از آنجا که بگذری باید در عرفات به عرفان خویش پردازی، عرفه را پشت سر نهی تا شایسته قربانی کردن جان به جانان شوی آنگاه خود را از احرام درآور.
”تو که شیعه ولایتی، بدان که زیارت عباس و عشق به عباس اگر نداشته باشی شیعهگری ندانی که در حجّ شیعه، رکن و مقام جایگاه خاص دارد و چنین است سعی صفا و مروه که اگر سعی صفا و مروه نکنی به مشعر نرسی و چون به مشعر نرسیدی در عرفات درنیایی و چون در عرفات نیایی، به معرفت نرسی."
آری حسین "ثار الله" است و عباس، ثار الولایه". عباس، آینه حسین است و حسین، آینه خدا و عباس، خدا را در حسین دید. و تو اگر طالب حقی، خدا را در این دو آینه بنگر.
منبع تبیان
نظرات شما: نظر