آیات قرآن، سخنان خدای سبحان است و چون او کانون مبارکی، بلکه خود برکت است، خواندن سخنانش نیز برکات فراوانی را در پی دارد. اکنون به برخی از آنها اشاره می شود:
الف) افزایش ایمان
قرآن درباره اثر تلاوت صحیح و همراه با تدبر، چنین می فرماید: «الذین آتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته أولئک یؤمنون به»(1)؛ (کسانی که به آنان کتاب آسمانی دادیم، در حالی که آن را به درستی و خوبی تلاوت کنند، حتما بدان ایمان می آورند.) حق تلاوت، تنها این نیست که حرکات و اعراب و سکون و وقف و قواعد تجوید حروف و کلمات رعایت شود، بلکه همراه با آن، تدبر در معانی و تعقل و آمادگی برای اثرپذیری نیز لازم است. نیز درباره پذیرش مؤمنان چنین می فرماید: «و إذا تلیت علیهم آیاته زادتهم إیمانا»(2)؛ نشان تلاوت صحیح آن است که در خواننده و شنونده اثر جدیدی پدید آورد و بر ایمانشان افزوده گردد. تلاوت قرآن به اندازه ای محترم و مهم است که استماع و انصات(3) نسبت به آن واجب است یا مستحب؛ چنان که برخی از فقیهان امامیه در ذیل کریمه «إذا قرئ القرآن فاستمعوا له و أنصتوا»(4)، به وجوب آن دو (استماع، انصات) فتوا داده اند، هر چند بسیاری از بزرگان تفسیر و فقه آن را مخصوص نماز جماعت و لزوم استماع و انصات مأموم می دانند.
ب) درخشان شدن خانه ها
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در اهمیت تلاوت قرآن چنین فرمودند: «نوروا بیوتکم بتلاوه ی القرآن و لا تتخذوها قبورا».(5) خانه های خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید و آن ها را به صورت گورستان درنیاورید. کسی که اهل قرآن نیست و با آن انس ندارد، مرده است و خانه او گور اوست.
امام صادق (سلام الله علیه) فرمود: خانه ای که قرآن در آن تلاوت شود، نورانی است؛ «یتراءاه أهل السماء کما یتراءی أهل الدنیا الکوکب الدری فی السماء»:(6) همان گونه که زمینیان از ستارگان آسمان نور می گیرند و آن اجرام آسمانی برای مردم زمین چشمگیرند، خانه ای که در آن قرآن تلاوت می شود، برای آسمانیان درخشان است و آن ها نیز از این خانه های نورانی کسب نور می کنند.
ج) انس با قرآن و مقام صالحان
خدای سبحان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را مستقیما در پوشش ولایت خود می نامد؛ «إن ولیی الله الذی نزل الکتاب و هو یتولی الصالحین»(7)؛ پس همان خدایی، ولی رسول الله است که قرآن را نازل فرموده است؛ خداوند متولی صالحان است. این جمله، شبیه تعلیق حکم بر وصف و نظیر علیت آن صفت است؛ یعنی اگر کسی به قرآن عمل کند، صالح می شود و اگر خداوند بخواهد ولی کسی بشود، از راه قرآن ولایت و تدبیر او را عملی می کند.
پس راه دستیابی به ولایت الهی، صاحل شدن است و بدون آن در ولایت الله راهی نیست و خدا هم تولی طالح را نخواهد پذیرفت و بهترین راه صلاح هم انس با قرآن است. آری:
1. ولی خداوند است.
2. مولی علیه، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
3. سمت ولی، تنزیل قرآن است.
4. وصفی که بسان شرط برای مولی علیه ذکر شده، صالح بودن اوست.
5. از مجموع سیاق فردی کلمات و سیاق جمعی آیه چنین استنباط می شود که خداوند از راه معارف و منازل عالی و دانی قرآن حکیم، ولایت عبد صالح را بر عهده دارد و صلاح و فلاح مولی علیه نیز، از راه احکام فقهی و حقوقی قرآن و از طریق حکم برهانی و عرفانی آن فراهم می شود.
بنابراین، وصف پیشگفته هر چند به صورت شفاف از سنخ تعلیق حکم بر وصف نیست، با اجتهاد صادق، چگونگی این تعلیق استنباط می شود. زیرا نتیجه آیه چنین است: خداوندی که قرآن را نازل فرمود و ولایت صالحان را بر عهده دارد، ولی من است؛ یعنی دو صفت الهی تنزیل قرآن و ولایت صالحان، نقش تعیین کننده ای در ولایت من و هر انسان قرآن مدار صالح خواهد داشت.
به همین دلیل می فرماید: «فاقرؤوا ما تیسر من القرآن»(8)؛ آن مقدار که برای شما میسر است، قرآن بخوانید و با این کتاب آسمانی انس بگیرید، حتی اگر معنای بعضی از آیات و سوره ها برای شما روشن نشد، نگویید که خواندن بدون درک معنا چه اثری دارد، چون قرآن کلام عادی نیست که اگر کسی معنایش را نداند، خواندنش بی ثمر باشد، بلکه نوری الهی است که خواندن آن به تنهایی نیز عبادت است. گرچه خواننده به معنایش آگاهی نداشته باشد، ولی باید کوشید که از رهنمود خود قرآن در لزوم تدبر در معنا نیز بهره برد.
قرآن، حبل الله است که انس با آن و تدبر در آن و ایمان و عمل به آن، انسان را بالا می برد و به مقام صالحان می رساند تا مستقیما در پوشش ولایت خدا قرار گیرد. اگر انسان مشمول ولایت الله شود، تمام آفرینش را او اداره می کند و در آن مقام، دیگر هیچ راهی برای وسوسه و رخنه اهریمن نیست. خدا او را از تمام تیرگی ها و تاریکی ها نجات می دهد و او را نورانی می سازد؛ «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات إلی النور»(9) چنین شخصی در میان امت با نور حرکت می کند؛ یعنی در حالی به سر می برد که حرکت و بصیرت و سیره اش، روشن و روشنگر است؛ «و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس»(10)
نویسنده: حضرت آیت الله جواد ی آملی
پی نوشت ها :
1- سوره بقره، آیه 121.
2- سوره انفال، آیه 2.
3- انصات: سکوتی که همراه با توجه به گفتار الهی باشد.
4- سوره اعراف، آیه 204.
5- کافی، ج 2، ص 610.
6- همان.
7- سوره اعراف، آیه 196.
8- سوره مزمل، آیه 20.
9- سوره بقره، آیه 257.
10- سوره انعام، آیه 122.
- هدایت در قرآن، ص 198 - 201.
منبع: ماهنامه ایحاء
نظرات شما: نظر
- تعلیم زیارت عاشورا
علقمه بن محمد حضر مى گوید: به امام باقر علیه السلام گفتم : به من دعایى تعلیم بده که با آن دعا در این روز (عاشورا) هنگامى که زیارت مى کنم او را (امام حسین علیه السلام ) بخوانم . و دعایى تعلیم بده که با آن دعا، هنگامى که او را از نزدیک یا هنگامى که از خانه ام و از راه دور (و به قصد زیارت بدان سو) اشاره مى کنم ، بخوانم . حضرت فرمود: اى علقمه پس از آن که به آن حضرت با سلام اشاره کردى ، دو رکعت نماز بخوان و پس از آن این قول (متن زیارت ) را مى خوانى . پس هنگامى که این زیارت را خواندى در حقیقت او را به چیزى خواندى که هرکس از ملایکه که بخواهند او را زیارت کند به آن مى خواند. و خداوند براى تو هزار هزار سیئه محو مى کند، تو را هزار هزار درجه بالا مى برد. جزو کسانى مى باشى که در رکاب حضرت به شهادت رسیدند، حتى در درجات آنها هم شریک مى شوى و براى تو ثواب هر پیامبر و رسولى و هر کس که حسین علیه السلام را از زمان شهادتش تا به حال زیارت کرده ، را مى نویسند. مى گویى : ((السلام علیک یا ابا عبدالله .... پس از نقل زیارت مى فرماید: یا علقمة ان استطعت اءن تزوره فى کل یوم بهذه الزیارة من دهرک فافعل . فلک ثواب جمیع ذلک ان شاء الله : اى علقمه ! اگر توانستى هر روز از عمرت آن حضرت را با این زیارت ، زیارت کنى ، این کار را انجام بده ، پس براى تو ثواب تمام این زیارت است )).
- سفارش امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام به صفوان مى فرمایند:
زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن ، به درستى که من چند چیز را براى خواننده آن تضمین مى کنم .
1- زیارتش قبول شود.
2- سعى و کوشش او مشکور باشد.
3- حاجات او هر چه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد....
بعد فرمود: اى صفوان ! هرگاه حاجتى براى تو به سوى خداوند متعال روى داد. پس به وسیله این زیارت به سوى آن حضرت توجه کن از هر جا و مکانى که هستى و این دعا را بخوان و حاجتت را از پروردگار خود بخواه که برآورده مى شود و خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد.
آرى ، هر کس حاجت بزرگى داشته باشد حوایج و خواسته هایش با چهل روز خواندن زیارت عاشورا برآورده مى شود. تجربه گواه هر عارف و عامى است که ما در این جا نمونه هایى از حکایات را خواهیم آورد.
سیره شیخ مرتضى انصارى (رحمة الله علیه )
در شرح احوال مرحوم شیخ مرتضى ، نواده شیخ انصارى آورده اند که ؛
((از جمله عاداتش خواندن زیارت عاشورا بوده که در هر روز، دو بار صبح و عصر آن را مى خواند و بر آن بسیار مواظبت مى نمود. بعد از وفاتش کسى او را در خواب دید و از احوالش پرسش کرد؛ در جواب سه مرتبه فرمود: ((عاشورا، عاشورا، عاشورا،)) سیره میرزاى قمى
این مرد بزرگ ، هرگز نماز شب و زیارت عاشورا و نماز جماعت را ترک نکرد، و هرگاه به مسجد نمى رفت ، در منزل با زن و فرزند خود نماز جماعت مى خواند. بسیار با انصاف بود و با افراد مستمند مواسات مى ورزید. و در اصلاح امور مسلمان ها، اهتمامى عجیب داشت . حاکم دهکده خوانسار دستور داد مخصوص وى ، یک مسجد جامع ساختند که همیشه نماز جمعه و جماعتش در آن مسجد برپا مى شد.
- سیره شهید قدوسى
شهید آیت الله قدوسى (رحمة الله علیه ) به خاندان عصمت و طهارت عشق مى ورزید، به زیارت جامعه و عاشورا، و توسل به خاندان پیغمبر و شرکت در جلسات روضه و سوگوارى حضرت سید الشهداء مقید بود.
مرحوم قدوسى مى فرمود: علامه طباطبایى ، به این معنا تاکید دارد و در ایام محرم و صفر، زیارت عاشورایش ترک نمى شود و به زیارت جامعه اهتمام دارد.
- دریافت علوم خاص
یکى از دوستان مرحوم قدوسى مى نویسد:
... ظاهرا ایشان نسبت به ((زیارت عاشورا)) مواظبت داشت . چون ، موقعى که دادستان کل بود، من در خواب دیدم که بر اثر خواندن زیارت عاشورا، به ایشان علوم خاصى داده شده ، وقتى به ایشان عرض کردم ، متاءثر شد و گفت : مدتى است توفیق پیدا نکرده ام . و این بر اثر کثرت کارشان در دادستانى بود، و آن کارها را ولى مى دانست ؛ از این رو بود که فرمود:
مدتى است که به خواندن زیارت عاشورا، موفق نشده ام .
- سیره میرزاى محلاتى
مرحوم میرزاى محلاتى سى سال آخر عمرش ، زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیمارى یا امرى دیگر نمى توانست بخواند، نایب مى گرفت .
- رفع بیمارى و بلا
شهید دستغیب مى نویسد: از مرحوم آیه الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم حایرى نقل شده است : اوقاتى که در سامراء مشغول تحصیل علوم دینى بودم ، اهالى سامراء به بیمارى وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده اى مى مردند.
روزى در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکى ، عده اى از اهل علم جمع بودند، ناگاه مرحوم آقاى میرزا محمد تقى شیرازى تشریف آوردند و صحبت از بیمارى وبا شد که همه در معرض خطر مرگ هستند.
مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمى بکنم آیا لازم است انجام شود یا نه ؟
همه اهل مجلس پاسخ دادند بلى . فرمود: من حکم مى کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز، همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند، و ثواب آن را به روح نرجس خاتون ، والده ماجده حضرت حجة ابن الحسن علیه السلام هدیه نمایند تا این بلا از آنان دور شود. اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند.
از فرداى آن روز تلف شدن شیعه موقوف شد و همه روزه ، تنها عده اى از سنى ها مى مردند به طورى که بر همه آشکار گردید. برخى از سنى ها از آشنایان شیعه خود پرسیدند؛ سبب این که دیگر از شما کسى تلف نمى شود چیست ؟ به آنها گفته بودند زیارت عاشورا. آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها هم بر طرف گردید.
در منزل میرزاى شیرازى در کربلا ایام عاشورا، روضه خوانى بود و روز عاشورا به اتفاق طلاب و علما به حرم حضرت سید الشهدا و حضرت اباالفضل مى رفتند و عزادارى مى نمودند. عادت میرزا این بود که هر روز در غرفه خود، زیارت عاشورا مى خواند، سپس پایین مى آمد و در مجلس عزا شرکت مى کرد. یکى از بزرگان مى گوید: روزى خودم حاضر بودم که پیش از وقت پایین آمدن ، ناگاه میرزا با حالت غیر عادى و پریشان و نالان از پله هاى غرفه به زیر آمد و داخل مجلس شد و فرمود: امروز باید از مصیبت عطش حضرت سید الشهدا بگویید و عزادارى کنید. تمام اهل مجلس منقلب شدند و بعضى بیهوش شدند. سپس با همان حالت به اتفاق میرزا به صحن و حرم مقدس مشرف شدیم ، گویا میرزا به این تذکر مامور شده بود.
- مداومت به خواندن زیارت عاشورا
یکى از بزرگان مى فرمود: مرحوم آیه الله حاج آقا حسین خادمى و حاج شیخ عباس قمى و حاج شیخ عبدالجواد مداحیان روضه خوان امام حسین را در خواب دیدم که در غرفه هاى بهشتى دور یکدیگر جمع بودند. از آیة الله خادمى احوالپرسى کردم و گفتم :
با هم بودن شما یک آیة الله و آقاى حاج شیخ عباس قمى یک محدث و حاج شیخ عبدالجواد روضه خوان امام حسین علیه السلام چه مناسبتى دارد که با یکدیگر یک جا قرار گرفته اید؟
جواب دادند: ما همگى مداومت به زیارت عاشورا داشتیم و در مقدار خواندن زیارت عاشورا مثل هم بودیم . - توسعه رزق و روزى
عالم جلیل و زاهد مسلم حاج آقاى شیخ عبدالجواد حایرى مازندانى فرمود:
روزى کسى آمد خدمت خلد مکان شیخ الطائفه زین العابدین مازندرانى (رحمة الله علیه ) شکایت از تنگى معاش خود کرده ، شیخ به او فرمود: برو حرم حضرت ابا عبدالله علیه السلام زیارت عاشورا بخوان رزق و روزى به تو خواهد رسید اگر نرسید بیا نزد من ، من خواهم داد.
آن بنده خدا رفت . بعد از زمانى آمد خدمت آقا، آقا فرمود: چه کار کردى ؟ گفت : در حرم مشغول خواندن زیارت عاشورا بودم کسى آمد و وجهى به من داد و در توسعه قرار گرفتم .
- بهترین عمل براى سفر آخرت
مرحوم آیة الله سید محمد حسین شیرازى نوه مرحوم آیة الله العظمى میرزاى شیرازى بزرگ بعد از وارد شدن به ایران و مسدود شدن راه عراق در اثر جنگ جهانى دوم به اینجا آمد و براى خانواده اش که در نجف بودند، فوق العاده ناراحت مى شود مراجعه مى کند به کسى که ارتباط با ارواح بر قرار مى کرده - نه به وسیله هیپنوتیزم ... دو سوال مى کند مطابق با واقع جواب مى آید، علاقمند مى شود، سوال سوم مى کند: بهترین عمل براى سفر آخرت چیست ؟ بعد از موعظه ها چنین جواب مى آید بهترین عمل براى سفر آخرت زیارت عاشورا است . بدین جهت مرحوم آیة الله سید محمد حسین شیرازى تا آخر عمر ملتزم و مداوم به زیارت عاشورا بود.
- رفع گرفتارى
یکى از علما و حجج اسلام و از ذریه رسول الله صلى الله علیه و آله در یادداشتهاى خود چنین فرموده بود: شبى از طریقى به من الهام شد که مبلغ چهل و پنج هزار تومان بر درب مغازه یکى از بندگان خدا که مرد محترمى از اهل اصفهان است (و نخواسته اسمش گفته شود) صبح متحیر بودم چه کنم ، آیا آنچه فهمیدیم صحیح است یا نه و نمى دانستم چقدر پول دارم ؟ وقتى مراجعه کردم دیدم موجودى من چهل و پنج هزار تومان است ، اول وقت رفتم درب مغازه آن آقا که از محترمین آن شهر بود، دیدم دو نفر درب مغازه او ایستاده اند، به آن آقا گفتم : من با شما کارى دارم ، مى خواهم با هم برویم جایى و برگردیم .
گفت : بسیار خوب . من ایشان را بردم مسجدالنبى واقع در خیابان جى ، آنجا عمله و بنا کار مى کردند، لب ایوان طرف قبله نشستیم .
من به ایشان گفتم : من مامور هستم گرفتارى شما را اصلاح کنم ، مشکلى دارى بگو، هر چه اصرار کردم نگفت ، بالاخره آن مبلغ را به ایشان دادم ولى نگفتم چقدر است . ایشان بى اختیار به گریه افتاد و گفت :
من چهل و پنج هزار تومان قرض داشتم ، چهل زیارت عاشورا نذر کردم بخوانم و امروز بعد از اذان آخر آن را خواندم و از آقا ابى عبدالله الحسین علیه السلام خواستم رفع گرفتاریم شود که بحمد الله گره باز گردید.
- شفاى بیمار
یکى از فامیلهاى نزدیک آقا سید زین العابدین ابرقویى سخت دچار دل درد مى شود تا حدى که خون از گلوى او بیرون مى آید، دکترها مایوس شده و دستور حرکت به تهران و عمل جراحى را خبر دادند، خبر را به آقا سید زین العابدین رساندند و درخواست دعا و توسل نمودند، ایشان به فرزندان خود دستور دادند وضو بگیرند و در میان آفتاب مشغول مى شوند، پس از ساعتى ناگهان از اطاق خود بیرون آمده و گفتند:
شفا حاصل شد، برخیزید و مژده دهید به مادرتان که خداوند برادرت را شفا داد.
یکى از علماى اصفهان که از ملازمین ایشان بودند گفتند:
آقاى سید زین العابدین ختم زیارت عاشورا برداشته بودند براى کمالات نفسانى و رسیدن به درجه یقین ، بدین جهت آن حالات براى ایشان پیدا شده بود. شرح حال سید زین العابدین ابرقویى طباطبایى مولف کتاب ولایة المتقین .
نظرات شما: نظر
امام صادق(ع) فرموده: هرکس بوسیله خواندن زیارت عاشورا، جدم حسین(ع) را زیارت کند " چه از راه دور یا نزدیک" به خدا قسم خداوند هر حاجت مادی و معنوی داشته باشد به او می دهد.
چند نکته در رابطه با این حدیث قابل ذکر می باشد:
اول اینکه گوینده مطلب یک امام معصوم است، بنابراین خیلی قابل اهمیت می باشد.
دوم اینکه امام معصوم قسم می خورد که این تأکیدی براینکه حتماٌ حاجت این شخص را خداوند خواهد داد.
سوم اینکه می توان در صورتی که امکان نداشته باشد از نزدیک امام حسین(ع) را بوسیله خواندن زیارت عاشورا زیارت کند، از راه دور این کار را انجام دهد.
چهارم اینکه حاجات مادی و معنوی بوسیله این زیارت توسط خداوند برآورده می گردد.
برای رسیدن به مقام قرب الهی نیز وسائل گوناگون وجود دارد ولی وسیله مطمئن، راحت، سریع و ... برای رسیدن به خداوند عشق به امام حسین(ع) می باشد.با عشق و ارادت به سالار شهیدان کربلا می توان سریعتر و مطمئن به هدف رسید.
برای رسیدن به محبت و عشق و علاقه امام حسین(ع) نیز راههای گوناگون وجود دارد ولی راهی که سریعتر انسان می تواند بوسیله آن به بارگاه امام حسین(ع) راه یابد، و جزو شیفتگان و عشاق سیدالشهداء گردد، از طریق خواندن زیارت عاشورا و خصوصاٌ مداومت به خواندن این زیارت شریف می باشد.
دلایل مختلفی برای اثبات این ادعا وجود دارد که عبارتند از :
1- زیارت عاشورا از احادیث قدسی می باشد. روایت صفوان در مورد زیارت عاشورا بیان کننده این امر است که جبرئیل امین این زیارت را از طریق خداوند متعال برای پیامبر(ص) قرائت نمود و این زیارت از طریق معصومین به امام باقر(ع) رسید و از طریق این امام معصوم به دست شیعیان و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت(ع) رسیده است.
2- ائمه ما شیعیان خصوصاٌ امام زمان(ع) تأکید به خواندن و مداومت به خواندن این زیارت شریف داشته اند، چنانچه در ملاقاتی که سید رشتی با امام زمان(ع) داشته اند، امام زمان به سید رشتی می فرمایند: که چرا عاشورا نمی خوانید و بعد سه بار می فرمایند عاشورا، عاشورا، عاشورا.(مفاتیح الجنان- شیخ عباس قمی)
3- علماء وبزرگان ما نیز برخواندن عاشورا و مداومت به آن تأکیدفراوان داشته اند و خود نیز این کار را انجام می داده اند و یکی از علل موفقیت اکثر بزرگان و علماء خواندن زیارت عاشورا بوده است.
چه بسیار زیبا است که انسان در هر زوز صبح 5 دقیقه از وقت خود را برای سالار شهیدان و زیارت عاشورا قرار دهد. چه صبح و روز زیبائی خواهد بود روزی که با نام و یاد عزیز زهرا(س) شروع شود.
مطمئن باشید که امام حسین(ع) جواب سلام شما را می دهد. فقط باید دل را پاک کرد تا جواب سلام امام را شنید و یقین داشته باشید که جواب سلام را امام حسین(ع) می دهد، چون جواب سلام واجب است و امام معصوم محال است ترک واجب نماید. فقط باید گوش ما شنوا و لایق شنیدن جواب سلام ایشان باشد.
دستاوردهای زیارت عاشورا:
زیارت عاشورا - که از تعالیم امام باقر علیهالسلام است - به سبب آثار سازنده فردى و اجتماعى و بیان مواضع فکرى و عقیدتى شیعه و نشانه گرفتن خط انحراف، اهمیت ویژهاى دارد.
شمارى از دستاوردهاى این زیارت عبارت است از:
1. ایجاد پیوند معنوى با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان
این محبت موجب مىشود که زائر، آن بزرگان را الگوى خویش سازد و در جهت همسویى فکرى و عملى با آنان بکوشد؛ همچنان که در قسمتى از زیارت، از خدا مىخواهد که زندگى و مرگش را یکسره همانند آنان قرار دهد؛ «اللهم اجعل محیاى محیا محمد و آل محمد و مماتى ممات محمد و آل محمد».
از آن جا که این محبت به خاطر خداوند است - و خاندان عصمت از آن جهت کهالهى و منسوب به اویند، محبوب واقع شدهاند - مایه تقّرب به خداوند است.
در قسمتى از این زیارت چنین مىخوانیم: «اللهم انى اتقرب الیک بالموالاة لنبیک و آل نبیک».
2. پیدایش روحیه ظلم ستیزى در زائر
تکرار لعن و نفرین بر ستمگران در این زیارت، موجب پیدایش روحیه ظلمستیزى در زائر مىشود. او با اعلام برائت و نفرت از ستمگران و ابراز محبتبه پیروان حق و دوستان خاندان عصمت، پایههاى ایمان دینى خود را مستحکم مىکند. مگر ایمان چیزى جز حب و بغض در راه خداست؛ «هلالایمان الاّ الحب و البغض»؟ موءمن واقعى در برابر ستم، بىموضع نیست؛ از ستمگر نفرت و انزجار آشکارى دارد و با مظلوم و جبهه حق، اعلام همراهى مىکند؛ «یا اباعبدالله! انى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم».
3. دورى جستن از خط انحراف
در این زیارت، ریشههاى ظلم هدف قرار مىگیرد؛ «فلعن الله امةً اسّست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت و لعن الله امة دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التى رتّبکم الله فیها». ستمى که در عاشورا تحقق یافت، در قلب تاریخ ستم ریشه دارد. این ظلم، یک حلقه از حلقههاى ستمى است که با انحراف مسیر اصیل خلافت آغاز شد.
4. الهام گرفتن، درس آموختن و الگو قرار دادن اسوههاى هدایت
در این زیارت آمده است: «فاسئل الله الذى اکرمنى بمعرفتکم و معرفة اولیائکم و رزقنى البرائة من اعدائکم، ان یجعلنى معکم فى الدنیا و الآخرة و ان یثبّت لى عندکم قدم صدق فى الدنیا و الاخرة». زائر پس از آن که به حق معرفت پیدا کرد و ستم و ستمگر را شناخت و از آنان دورى جست، با ثبات قدم در مکتب خاندان عصمت و پیروى عملى از آنان، خود را در مسیر سعادت دنیا و آخرت قرار مىدهد؛ یعنى، اسوهها و الگوهاى هدایت را - که از سوى خداوند منصوب شدهاند - سرمشق خود قرار مىدهد و همگامى با آنان را مىطلبد.
5. ترویج روحیه شهادتطلبى و ایثار و فداکارى در راه خدا.
6. احیاى مکتب و راه و هدف خاندان عصمت.
نظرات شما: نظر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
بنام خداى بخشاینده مهربان
میان همه مردم جهان رسم است که هر کار مهم و پر ارزشى را به نام بزرگى از بزرگان آغاز lمی کنند، و نخستین کلنگ هر مؤسسه ارزنده اى را به نام کسى که مورد علاقه آنها است بر زمین می زنند، یعنى آن کار را با آن شخصیت مورد نظر از آغاز ارتباط میدهند.
ولى آیا بهتر نیست که براى پاینده بودن یک برنامه و جاوید ماندن یک تشکیلات، آن را به موجود پایدار و جاویدانى ارتباط دهیم که فنا در ذات او راه ندارد، چرا که همه موجودات این جهان به سوى کهنگى و زوال می روند، تنها چیزى باقی می ماند که با آن ذات لا یزال بستگى دارد.
اگر نامى از پیامبران و انبیاء باقى است به علت پیوندشان با خدا و عدالت و حقیقت است که کهنگى در آن راه ندارد، و اگر فى المثل اسمى از” حاتم” بر سر زبانها است به خاطر همبستگیش با سخاوت است که زوال ناپذیر است.
از میان تمام موجودات آنکه ازلى و ابدى است تنها ذات پاک خدا است و به همین دلیل باید همه چیز و هر کار را با نام او آغاز کرد و در سایه او قرار داد و از او استمداد نمود لذا در نخستین آیه قرآن می گوئیم” بنام خداوند بخشنده بخشایشگر” (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ).
این کار نباید تنها از نظر اسم و صورت باشد، بلکه باید از نظر واقعیت و معنى با او پیوند داشته باشد، چرا که این ارتباط آن را در مسیر صحیح قرار میدهد و از هر گونه انحراف باز میدارد و به همین دلیل چنین کارى حتما به پایان می رسد و پر برکت است.
به همین دلیل در حدیث معروفى از پیامبر ص می خوانیم:
کل امر ذى بال لم یذکر فیه اسم اللَّه فهو ابتر:
” هر کار مهمى که بدون نام خدا شروع شود بی فرجام است”
مام باقر ع می فرماید:” سزاوار است هنگامى که کارى را شروع مىکنیم، چه بزرگ باشد چه کوچک، بسم اللَّه بگوئیم تا پر برکت و میمون باشد”.
کوتاه سخن اینکه پایدارى و بقاء عمل بسته به ارتباطى است که با خدا دارد.
به همین مناسبت خداوند بزرگ در نخستین آیات که به پیامبر وحى شد دستور میدهد که در آغاز شروع تبلیغ اسلام این وظیفه خطیر را با نام خدا شروع کند: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ و می بینیم
حضرت نوح ع در آن طوفان سخت و عجیب هنگام سوار شدن بر کشتى و حرکت روى امواج کوه پیکر آب که هر لحظه با خطرات فراوانى روبرو بود براى رسیدن به سر منزل مقصود و پیروزى بر مشکلات به یاران خود دستور مىدهد که در هنگام حرکت و در موقع توقف کشتى” بِسْمِ اللَّهِ” بگویند (وَ قالَ ارْکَبُوا فِیها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها) (سوره هود آیه 41).و آنها این سفر پر مخاطره را سرانجام با موفقیت و پیروزى پشت سر گذاشتند و با سلامت و برکت از کشتى پیاده شدند چنان که قرآن مىگوید:
قِیلَ یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ عَلَیْکَ وَ عَلى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ (سوره هود آیه 48).
و نیز سلیمان در نامهاى که به ملکه سبا می نویسد سر آغاز آن را” بسم اللَّه” قرار مبدهد (إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ …) (سوره نحل آیه 30).
و باز روى همین اصل، تمام سورههاى قرآن- با بسم اللَّه آغاز مىشود تا هدف اصلى که همان هدایت و سوق بشر به سعادت است از آغاز تا انجام با موفقیت و پیروزى و بدون شکست انجام شود.
تنها سوره توبه است که بسم اللَّه در آغاز آن نمی بینیم چرا که سوره توبه با اعلان جنگ به جنایتکاران مکه و پیمانشکنان آغاز شده، و اعلام جنگ با توصیف خداوند به” رحمان و رحیم” سازگار نیست.
در اینجا توجه به یک نکته لازم است و آن اینکه ما در همه جا بسم اللَّه می گوئیم چرا نمىگوئیم بسم الخالق یا بسم الرازق و مانند آن؟! نکته این است که” اللَّه” چنان که به زودى خواهیم گفت، جامعترین نامهاى خدا است و همه صفات او را یک جا بازگو مىکند، اما نامهاى دیگر اشاره به بخشى از کمالات او است، مانند خالقیت و رحمت او و مانند آن.
گر چه هر قدر در تفسیر این آیه سخن بگوئیم کم گفته ایم چرا که معروف است” على ع از سر شب تا به صبح براى” ابن عباس” از تفسیر” بِسْمِ اللَّهِ” سخن مىگفت، صبح شد در حالى که از تفسیر” با” بِسْمِ اللَّهِ فراتر نرفته بود” ولى با حدیثى از همان حضرت این بحث را همین جا پایان می دهیم.
” عبد اللَّه بن یحیى” که از دوستان امیر مؤمنان على ع بود به خدمتش آمد و بدون گفتن بسم اللَّه بر تختى که در آنجا بود نشست، ناگهان بدنش منحرف شد و بر زمین افتاد و سرش شکست، على ع دست بر سر او کشید و زخم او التیام یافت بعد فرمود: آیا نمىدانى که پیامبر از سوى خدا براى من حدیث کرد که هر کار بدون نام خدا شروع شود بى سرانجام خواهد بود، گفتم پدر و مادرم به فدایت باد میدانم و بعد از این ترک نمی گویم، فرمود: در این حال بهرهمند و سعادتمند خواهى شد.
امام صادق ع هنگام نقل این حدیث فرمود: بسیار می شود که بعضى از شیعیان ما بسم اللَّه را در آغاز کارشان ترک می گویند و خداوند آنها را با ناراحتى مواجه می سازد تا بیدار شوند و ضمنا این خطا از نامه اعمالشان شسته شود”
ا
گرد آوری شده از تفسیر نمونه
نظرات شما: نظر